وین به ضد نور دانی بی‌درنگ

 

 

 

رنج و غم را حق پی آن آفرید

 

 

 

تا بدین ضد خوشدلی آید پدید

 

 

 

پس نهانی‌ها به ضد پیدا شود

 

 

 

چونکه حق را نیست ضد پنهان شود

 

 

 

که نظر بر نور بود آنگه به رنگ

 

 

 

ضد به ضد پیدا بود چون روم و زنگ

 

 

 

پس به ضد نور دانستی تو نور

 

 

 

ضد ضد را می کند در صدور

 

 

 

نور حق را نیست ضدی در وجود

 

 

 

تا به ضد او را توان پیدا نمود

 

 

 

لاجرم اَبصارُنا لاتَدرِکُه

 

 

 

وَ هُوَ یُدرِک بین تو از موسی و که

 

 

 

(دفتر اول، ص ۷۰)
مولوی در بیت پایانی به آیه‌ای از قرآن کریم متمسک شده که می‌فرماید:
لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ (الانعام، ۱۰۳)؛ چشم‌ها او را درک نمی‌کنند ولی او چشم‌ها را درک می‌کند و تنها اوست که لطیف و خبیر است.
مولوی با تمسک به آیه شریفه توسط اشعار مذکور، راه حس را در موضوع خداشناسی مسدود اعلام کرد، زیرا خدا را نمی‌توان از راه بینایی حس کرد. نه تنها خود خدا را، بلکه نور خدا را نیز با این بصر نمی‌توان ملاحظه کرد. زیرا آن نور، نور حسی نبوده بلکه امور غیبی و معنوی است.
وقتی نور خدا را که مرحله خارج از ذات الهی بوده و شأنی از شئونات الهی و تجلیی از تجلیات وی است؛ نتوان به چشم ملاحظه کرد، مراحل بالاتر عالم الوهیت یقیناً غیر قابل دسترس از راه مشاهده است. همانگونه که خداوند بی ضد است، بی‌مثل نیز هست.
این معنی نیز ملهم از قرآن کریم است که می‌فرمود:
فاطِرُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ جَعَلَ لَکُم مِن اَنفُسَکُم اَزواجاً وَ مِن الاَنعامِ ازواجاً یَذرَؤُکُم فیه لَیسَ کَمِثلِه شَیءٌ وَ هُوَ السّمیعُ البَصیر (الشوری ۱۲)
خدا شکافنده آسمان‌ها و زمین است که برایتان از جنس خودتان همسرانی قرار داد و برای حیوانات نیز همسرانی قرار داد. بدین وسیله شما را در زمین ازدیاد بخشید. چیزی همانند او نبوده و تنها او سمیع و بصیر است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پس خدا مثل و مانندی ندارد، و یکی از راه‌های شناخت حسی انسان‌ها مقایسه میان امثال است؛ از این‌رو این راه شناخت نیز به روی انسان مسدود است. اگر خدا لَم یَلِد وَ لَم یُولد است به جهت بی‌مثلی او می‌باشد. زیرا توالد و تناسل از طریق همتا و مثل و مانند صورت می‌پذیرد. انسان از مثل خود و حیوان نیز از مثل خود به وجود می‌آید. چون خدا مثلی ندارد، لذا نه زاده می‌شود و نه از او زاده می‌شوند. از این‌رو در سوره اخلاص می‌خوانیم: لَم یَلِد وَ لَم یُولَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُوّاً اَحَد
نه می‌زاید و نه زاده می‌شود و نه کسی همانند اوست.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 10:02:00 ق.ظ ]