در مرحله سوم که هم اکنون نیز در حال بهبود و شکل گیری است، دیدگاه نرم افزار به عنوان یک سرویس مطرح خواهد شد. این رویکرد یک روش دشوار را در فرایند های کسب و کار، برنامه های داخلی سازمان، سیستم مدیریت فرایند کسب و کار و گذرگاه های سرویس را به همراه دارد. از منظر تکنولوژی، سرویس‌ها در همه جا قابل استفاده‌اند. از منظر تقاضا، مشتریان فرایند های پویایی را خواهند ساخت. ترکیب وب سرویس‌ها در فرایند های هوشمندانه در انتخاب و به کار گیری روش وب سرویس‌ها ضروری است. مرحله سوم موج جدیدی در توسعه نرم افزار به عنوان سرویس به وجود خواهد آورد. [۲۶]
(توسعه مشاب ها نیز در امتداد این مسیر قرار دارد) همچنین این دیدگاه معتقد است که سرویس گرایی همان طور که در لایه های نرم افزارهای کاربردی منجر به سبک معماری سرویس گرا می‌شود، در کسب و کار سازمان نیز می‌تواند اثر بخش بوده و سازمان سرویس گرا را تعریف کند.
شکل ۲-۸- فازهای سیستم سرویس گرا
در سرویس گرایی علاوه بر تکنولوژی، نیاز به تغییر فرهنگ سازمان نیز هست. سرویس گرایی بیشتر یک فرهنگ است. فرهنگ سرویس گرایی بدین معناست که هدف اصلی، ارائه خدمات به دیگران باشد آن هم به بهترین روش ممکن.
در سازمان‌های سرویس گرا دو هرم در مورد سرویس دهی وجود دارد. اولین هرم سازمان شامل ۳ مؤلفه کلیدی سازمان است. که سیستم مدیریت فرایند کسب و کار و زیر ساخت فناوری اطلاعات سرویس گرا را شامل می‌شود. هرم دوم مربوط به مجریان و ارائه دهندگان سرویس است. [۲۶] سازمان سرویس گرا با بهره گرفتن از مؤلفه های سه‌گانه و رهبری و مدیریت خدمت گذار می‌تواند در برابر گروه های مختلف ذینفعان موفق عمل کند. شکل زیر مؤلفه های فنی و رهبری خدمت گذار در سازمان سرویس گرا را نشان می‌دهد.
شکل ۲-۹- هرم‌های مؤلفه های فنی و رهبری خدمت گذار در سازمان سرویس گرا [۲۶]
در هرم اول برای سرویس گرایی سازمان سه لایه اساسی مورد نیاز است. مدیریت کارایی سازمان، مدیریت فرایند کسب و کار و معماری فناوری اطلاعات … شکل زیر سه لایه بنیادی سازمان سرویس گرا را نشان می‌دهد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل ۲-۱۰- لایه های بنیادی سازمان سرویس گرا
همان طور که مشاهده می‌شود مدیریت کارایی سازمان در سازمان مربوط به کارایی سرویس‌ها در سازمان است در لایه بعدی یکپارچگی سرویس‌ها در فرایند های کسب و کار و زیر ساخت‌ها و تجهیزات و فناوری‌های اطلاعاتی در لایه آخر متناسب با معماری سرویس گرا است. [۲۷]
۲-۶ فرایند های کسب و کار سازمان :
از آنجا که هدف اصلی این پروژه یکپارچه سازی سازمان سرویس گرا است و عملاً سازمان هم بر اساس فرایند های کسب و کار خود ساخته می‌شود، این نیاز وجود دارد که به تشریح فرایند های کسب و کار و تا حدودی به مدل سازی آن‌ها پرداخته شود.
یک فرایند کسب و کار، مجموعه ای از فعالیت‌ها است که به منظور تولید یک خروجی خاص برای یک مشتری یا بازار مشخص طراحی می‌شود. تاکید فرایند روی چگونگی کارها درون سازمان می‌باشد. بنابراین یک فرایند، ترتیب مشخصی از فعالیت‌ها در گذر زمان و مکان است که دارای یک شروع، پایان، ورودی‌ها و خروجی‌ها است که به روشنی تعریف شده‌اند. [۲۸]
یک فرایند دارای قسمت‌های مختلفی می‌باشد که شکل زیر نشان می‌دهد.
رویداد
خروجی
منبع
اطلاعات
هدف
فرایند کسب و کار
شکل ۲-۱۱- فرایند کسب و کار
هر فرایند کسب و کار دارای تعدادی هدف خوش تعریف است. هدف بیان می‌کند که سازمان چرا این فرایند را انجام می‌دهد و باید بر حسب مزایایی که این فرایند برای سازمان دارد تعریف شود. فرایند های کسب و کار از اطلاعات برای تنظیم یا تکمیل فعالیت‌هایشان استفاده می‌کنند. اطلاعات بر خلاف منابع، در فرایند مصرف نمی‌شوند، بلکه به عنوان بخشی از فرایند انتقالی استفاده می‌شوند. اطلاعات ممکن است از منابع خارجی، از مشتریان و از واحد های سازمانی داخلی تأمین شوند یا حتی به وسیله دیگر فرایندها تولید شوند. یک فرایند کسب و کار، یک یا چندین خروجی با ارزش را برای کسب و کار تولید خواهد کرد. که این خروجی‌ها، مجموعه ای از نیازمندی‌های داخلی و خارجی را بر آورده خواهند ساخت. خروجی ممکن است یک شی فیزیکی (مانند گزارش یا فاکتور) , یک تبدیل از منابع خام اطلاعاتی به یک تنظیم جدید (مانند تنظیم زمان بندی روزانه) یا نتیجه کلی فرایند، مانند تکمیل سفارش مشتری باشد. یک منبع به عنوان ورودی به یک فرایند کسب و کار وارد شده و در طول فرایند مصرف می‌شود. رویداد، نقطه شروع یک فرایند را نشان می‌دهد. به عنوان مثال رسیدن یک درخواست جدید ممکن است رویداد آغاز یک فرایند باشد.
اصولاً فعالیت‌های درون سازمان به دو دسته تقسیم می‌شوند.[۲۸]
فعالیت خودکار شده یک گام در فرایند است که به طور مستقیم توسط موتور اجرایی انجام می‌شود. فعالیت دستی، گامی در فرایند است که توسط یک فرد مشارکت کننده در فرایند اجرا می‌شود.
مدیریت فرایند کسب و کار، BPM[16] باعث می‌شود که تحلیلگر کسب و کار بتواند با ساخت فرایند های کسب و کار خوش تعریف , سیستم‌های فن آوری اطلاعات را با اهداف کسب و کار هم راستا سازد . سیستم‌های BPM یک مجموعه از ابزار را در اختیار تحلیلگر کسب و کار قرار می‌دهند که مدل‌های کسب و کار را با بهره گرفتن از زبان‌های مدل سازی نظیرBPMN تعریف کنند و سپس با فراخوانی سرویس‌ها , این مدل‌ها را اجرا نمایند. [۲۹]
شکل ۲-۱۲- ایجاد فرایند کسب و کار از عملکرد سیستم سازمانی در سیستم BPM
روش مدل سازی فرایند کسب و کار، BPMN تکنیکی است که مراحل یک فرایند کسب و کار , افراد , سازمان‌ها یا مسئولیت‌های سیستم برای آن مراحل و داده های وابسته به هر مرحله را فرموله بندی می‌کند. BPMN به ویژه در معماری سرویس گرا بسیار جالب است , از آنجا که یک زبان برای استفاده از سرویس‌های کسب و کار قابل استفاده مجدد فراهم می‌کند. این زبان که BPEL4WS[17] یا به اختصار BPEL نامیده می‌شود , یک مشخصه سازی BPM با زیر ساخت بسیار قوی (BEA, Oracle, Microsoft , IBM )است .[۳۰]
این زبان برای تعریف و اجرای فرایندهای کسب و کار استفاده می‌شود. به طور کلی دو راه برای نمایش دادن یک فرایند وجود دارد : XML و علامت گذاری یا روش‌های ترسیمی. روش‌های ترسیمی نمودار های فرایندی مانند UML را فراهم می‌کنند.
در این پروژه، جهت تحلیل فرایندها از روش ترسیمی موجود در نرم افزارها استفاده شده است. دیدگاه های مختلفی جهت شناسایی و بهبود فرایندها وجود دارد. [۳۱]
این دیدگاه‌ها شامل دیدگاه مدیریتی، در این دیدگاه پس از شناخت مشکلات و نارسایی‌های یک سازمان و نیاز های آن‌ها، فرایند های مختلف تجزیه و تحلیل شده و با مراجعه به IT و با بهره گرفتن از توانایی‌های سیستم‌های اطلاعاتی سعی می‌شود تا نیاز های خواسته شده بر آورده شود.
دیدگاه بعدی، دیدگاه توسعه سیستم‌های اطلاعاتی است. در این دیدگاه با آشنایی قبلی از توانایی‌های IT و سیستم‌های اطلاعاتی، فرایند های مختلف تجزیه و تحلیل و سپس با توجه به آن‌ها مهندسی مجدد و بهبود فرایندها، با توجه به فناوری، اجرا می‌شود. که این دیدگاه در این پروژه به کار گرفته می‌شود.
همان طور که در پیش بیان شد، اجرای ERP و پروژه BPR می‌توانند لازم و ملزوم هم باشند؛ و یا همزمان و این به دلیل فعالیت‌های مشترک مابین این دو است. برای طراحی سیستم در ابتدا نیاز به شناخت و بهبود فرایند های کسب و کار است و از طرفی برای بهبود فرایند های کسب و کار باید توانایی‌های ممکن و مورد نظر در سیستم نهایی ERP را در نظر گرفت. این خود بیانگر ارتباط مابین این دو می‌باشد. در ادامه نحوه اجرا و ترکیب این دو را بیان خواهیم نمود.
اما پس از شناخت و حتی ایجاد فرایند های کسب و کار در معماری سرویس گرا، معضلی همچنان وجود دارد و آن نیاز به تحلیل پیوسته و به تبع آن تصمیم گیری‌های مداوم است. زیرا طبق مطالب بیان شده، سازمان سرویس گرا سازمانی متغیر و چابک است. این تغییر در هر زمینه ای می‌تواند باشد. بنابراین نیاز به تغییر در تصمیم‌ها هم دیده می‌شود؛ لذا در یک چارچوب سرویس گرا، همواره نیاز به بخشی تحت عنوان سیستم پشتیبان تصمیم دیده می‌شود. در ادامه این نیاز تشریح و این سیستم بیان می‌شود.
۲-۷ سیستم پشتیبان تصمیم[۱۸]:
۲-۷ -۱ تصمیم گیری:
مدیریت فرایندی است که اهداف سازمانی را با بهره گرفتن از منابع، به انجام می­رساند. منابع ورودی­های مطرح شده هستند و دستیابی به اهداف سازمان به عنوان خروجی نمایش داده می‌شوند. درجه موفقیت سازمان و کار مدیر اغلب با نسبت خروجی­ها به ورودی­ ها، اندازه ­گیری می­ شود. این نسبت یک نشانه برای بهره­وری سازمان  است.
همه  فعالیت­های مدیریتی حول تصمیم ­گیری سیر می­ کنند. مدیر در درجه اول یک تصمیم‌گیرنده است و سازمان­ها نیز با تصمیم­گیرنده­هایی در سطوح مختلف پر شد­ه­اند.  ممکن است تصمیم گیران با انواع مختلفی از مسائل تصمیم روبرو شوند، مثل مسائل ساده روزمره و یا استراتژی­ های بلند مدت یک شرکت. تصمیم گیران یک سازمان، در سطوح مختلفی  فعالیت می‌کنند از یک مدیر پروژه توسعه نرم­افزاری  تا یک  مدیر­عامل از یک شرکت بزرگ. این سطوح مختلف  تصمیم ­گیری خصوصیات مختلفی داشته و به تکنیک­های پشتیبان تصمیم متفاوتی نیز نیاز دارند.
تصمیم­ها می‌توانند به دو صورت  شخصی و یا گروهی گرفته شوند. تصمیم­های شخصی اغلب در سطوح پایین­تر مدیریت و در سازمان­های کوچک­تر گرفته می‌شوند. در حالی که تصمیم­های گروهی معمولاً در سطوح بالاتر مدیریت گرفته می­ شود. در تصمیم ­گیری گروهی هر عضو درک و شناخت و راه­حل شخصی خودش را برای مسئله دارد. اعضا گروه با توانایی­های مختلف و منابع عملی  در یک تصمیم ­گیری شرکت می­ کنند.   تصمیم ­گیری گروهی نسبت به تصمیم ­گیری شخصی به علت ناسازگاری بین  اولویت­ها و علاقمندی­های متفاوت تصمیم گیران پیچیده­تر است. بنابراین ارتباطات بین اعضا گروه در تصمیم ­گیری گروهی بسیار مهم است. تصمیم ­گیری هر روز پیچیده­تر می­ شود و این پیچیدگی  ناشی از سربار اطلاعات اضافی و نوسان محیط­های تصمیم ­گیری است. با تکنولوژی­های اطلاعات و سیستم­های ارتباطات پیشرفته، ما می­توانیم، کمیت‌های صحیح بزرگ اطلاعات را، با سرعت و به آسانی پیدا کنیم. بنابراین پیشنهادهای بیشتری را می­توانیم  تولید و ارائه کنیم. با این وجود، تغییر محیط تصمیم ­گیری، عدم قطعیت بیشتری را به تصمیم ­گیری، تحمیل می­ کند. که این امر باعث می­ شود که به تصمیم ­گیری پویا نیاز پیدا کنیم در این شرایط معمولاً نیاز داریم که تصمیم­ها سریع‌تر گرفته شوند. به دلیل پیچیدگی اعمال، خودکارسازی (اتوماسیون) و زنجیره اعمالی که یک خطا می ­تواند در بخش­های یک سازمان منجر شود، هزینه خطاها بسیار زیاد خواهد بود. به این دلایل تصمیم گیران تجاری به پشتیبانی تکنیکی برای کمک به تصمیم ­گیری سریع در یک چارچوب  زمانی کوتاه، نیاز دارند.  تجارت و محیط آن هر روز در حال پیچیده­تر شدن هستند و این تغییرات در عامل­های مهم، در تصمیم ­گیری مدیریتی نیز تأثیر می­گذارند. به عنوان یک نتیجه، امروزه تصمیم ­گیری پیچیده­تر از قبل شده و گرفتن تصمیم به دلایل بسیاری مشکل شده است. اول اینکه تعداد پیشنهادهای در دسترس نسبت به قبل بیشتر شده است زیرا تکنولوژی­ها و سیستم­های ارتباطات پیشرفت کرده ­اند، به طور خاص اینترنت و موتورهای جستجوی آن، داده‌ها و اطلاعات بیشتری در دسترس قرار می­ دهند . بنابراین پیشنهاد­های بیشتری می­توانند تعیین و توصیف شوند. با وجود سرعت دسترسی به داده ­ها و اطلاعات، پیشنهاد­های تصمیم ­گیری باید تجزیه و تحلیل شوند که این کار نیازمند زمان و استدلال است. با وجود اینکه اطلاعات بهتر و بیشتری نسبت به قبل داریم،   فشار زمانی، از اینکه تصمیم­گیرنده بتواند همه چیزهایی که نیاز دارد را جمع­آوری کند و آن‌ها را به کار بگیرد، جلوگیری می­ کند. دوم اینکه هزینه خطا های ایجاد شده به دلیل پیچیدگی و بزرگی دامنه اعمال، خودکار سازی (اتوماسیون) و زنجیره واکنشی که یک خطا می ­تواند در بسیاری از بخش­های سازمان باعث شود،  بسیار بالا است. سوم اینکه در محیط­های  با نوسان و با عدم قطعیت در عناصر، تغییرات پیوسته­ای  وجود دارد. که کار تصمیم ­گیری را مشکل می­ کند. سرانجام اینکه تصمیماتی که برای پاسخ به داد و ستد گرفته می­شوند، باید  به سرعت گرفته شوند، پیشرفت در تکنولوژی، به خصوص در وب، سرعت بدست آوردن اطلاعات و سرعت مورد انتظاری که ما در تصمیم ­گیری داریم، را افزایش می­دهد .
مسائل تصمیم می­توانند بر طبق ماهیتشان دسته­بندی شوند. یک دسته­بندی مهم بر مبنای ساختار مسئله به صورت زیر است:
ساخت­یافته ]۳[
نیمه ­ساخت­ یافته ]۴[
غیر ساخت‌یافته ]۵[
یک مسئله تصمیم ساخت­یافته، می ­تواند به وسیله مدل­های ریاضی کلاسیک  موجود، توصیف شود. مثل برنامه­نویسی خطی و روش­های آماری. روال­هایی برای بدست آوردن بهترین راه­حل مانند روش­های راه­حل استاندارد، شناخته شده ­اند. مثال­هایی از مسائل تصمیم ساخت یافته: انتخاب یک  محصول  با کمترین هزینه از میان تمام محصولات، تعیین اینکه کدام طرح تولید از بین یک مجموعه می ­تواند بالاترین سود را داشته باشد.
مسائل غیر ساخت‌یافته، مبهم و نامعلوم هستند و روش حل استانداردی برای آن‌ها وجود ندارد. درک مستقیم انسان  اغلب اساس و پایه­ای برای تصمیم ­گیری در یک مسئله غیر ساخت‌یافته است.
مسائل غیر ساخت‌یافته نمونه، شامل: برنامه­ ریزی سرویس­های جدید، استخدام یک مدیر و انتخاب یک مجموعه از پروژه­ های توسعه برای یک مدت زمان طولانی است.
مسائل نیمه ساخت‌یافته بین مسائل ساخت­یافته و غیر ساخت‌یافته قرار دارند و فاکتورهای هر دو نوع مسائل را در بر دارند. حل این نوع از مسائل تصمیم، شامل یک نوع  از روال­های حل بهینه استاندارد است و نیاز به درک مستقیم و قضاوت انسان دارد.
تجربه نشان داده است که روش­های پشتیبان تصمیم مبتنی بر کامپیوتر در مسائل تصمیم ساخت­یافته نسبت به مسائل غیر ساخت‌یافته و نیمه ساخت‌یافته  بسیار مفیدترند.
۲-۷-۲ :دسته بندی مسائل تصمیم بر مبنای سطوح تصمیم گیری:
نوع دیگری از دسته‌بندی مسائل تصمیم  بر مبنای سطوح تصمیم ­گیری:
برنامه­ ریزی استراتژیک

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 02:00:00 ق.ظ ]