بشیری زنجانی: تشخیص موضوع موسیقی مطرب برعهده عرف است.[۲۲۲]
گفتار دوم: موسیقی و غناء از نظر مراجع تقلید و پاسخ آیات عظام
در کتاب «مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید»
درباره که فرق غناء و موسیقی، سئوالی مطرح شده و پاسخ چند تن از مراجع تقلید آمده است که به قرار ذیل می‌باشد.
سوال: با توجه به ترویج موسیقی از طرق بعضی مراکز فرهنگی، برخی می‌گویند غناء حرام است و موسیقی اشکال ندارد، لطفاً فرق بین غنا و موسیقی را بیان فرمایید:
پاسخ مراجع:
آیت الله خامنه‌ایغنا خوانندگی مطرب و ملهی متناسب با مجالس عیش و نوش است و موسیقی نوازندگی با همان اوصاف است و در حکم با هم فرقی ندارند و هر دو حرام است.
تبریزیغنای(آواز خوانی مناسب مجالس خوش گذرانی که در مضمون باطل باشد) و گوش دادن به آن حرام است و بنابراحتیاط واجب باید از مطلق خوانندگی که با ترجیع صوت (چهچهه) است ولو در مضمون باطل نباشد اجتناب نمود و نیز موسیقی لهوی(نواختن با آلات مخصوصه که مناسب خوش گذرانی باشد) و گوش دادن به آن حرام است و بین انواع آن فرقی نیست چه سنتی باشد یا غیر آن.
فاضل لنکرانی: غناء آوازی است که در آن صدا در گلو می گردانند که به زبان عرفی چهچهه می‌گویند و طرب انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد که این حرام است و موسیقی به یک تعریف، ترکیب اصوات است به نحوی که خوشایند باشد لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است.
مکارم شیرازی: کلیه صداها و آهنگ‌های مناسب مجالس لهو و فساد، حرام است و تشخیص آن به مراجعه به اهل عرف خواهد بود.
صافی گلپایگانی:غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیع و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا و گاه بر آلات مختلف موسیقی مانند، تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می‌شود.
موسیقی را اگر به همان معنای غنای و آوازها و سازها و به کار گرفتن آنها بدانیم قرار گرفتن موسیقی که قدیم الایام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن به کاربرده می‌شده و می‌شود همه حرام است.
سیستانی: غنا سخن باطلی است که باآواز مخصوص، اهل لهو و لعب می‌خوانند و حرام است و قرآن و دعا و مانند آن را با کیفیت بخوانند و به احتیاط واجب غیر آنها و غیر سخن باطل هم جایز نیست و موسیقی مناسب مجالس لهو و لعب حرام است و غیر آن حرام نیست.[۲۲۳]
مظاهری: غنا یعنی خوانندگی و موسیقی یعنی نوازندگی و هر دو اگر مطرب و محرک باشد حرام است.
گفتار سوم: گزیده استفتائات حضرت امام خمینی درباره موسیقی
بند اول: حضرت امام خمینی در پاسخ به این سوال که در زورخانه‌ها مرسوم است موقع ورزش افراد، ضرب‌(طبل یا تنبک) می‌زنند آیا این کار جایز است یا خیر؟ فرمودند: ج: «اگر به نحو مناسب با مجالس لهو لعب باشد جایز نیست.»
بند دوم: آیا آهنگ‌هایی که از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود از نظر شرعی اشکال ندارد؟ ج: موسیقی مطرب حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد.»
بند سوم: فرمودید:«موسیقی مطرب حرام است و صداهای مشکوک اشکالی ندارد» تشخیص این امر به عهده کیست؟ج: عرفی است.
بند چهارم: آیا در اجرای یک قطعه موسیقی مجاز، استفاده از انواع آلات موسیقی با اشکال و صداهای گوناگون، دارای محدودیتی است؟ ج: چنانچه آلات مختص به لهو باشید، باید از آنها اجتناب شود استعمال آنها جایز نیست و استعمال آلات مشترکه در مورد جواز اشکال ندارد.
بند پنجم: چنانچه در اجرای یک قطعه موسیقی نیاز به صدای زنان به طور دسته جمعی (گروه همخوان یا کر) باشد، می‌توان از وجود آنها استفاده نمود؟ ج: اگر فساد داشته باشد باید اجتناب شود.
بند ششم: از آنجا که آلات لهو و لعب استفاده‌های مشروع از قبیل نواختن سرودها را دارد، آیا خرید و فروش آن بی‌اشکال است؟ ج: خرید و فروش آلات مشترکه به قصد منافع محلله آن اشکال ندارد. توضیح این که: آلات مشترکه یعنی وسایلی که می‌شود با آنها کار حرام و گناه انجام داد و می‌شود کارهای حلال و مجاز،، بدون شک خرید و فروش و هرگونه مبادله و معامله‌ای براین گونه لوازم جایز است. در بسیاری از لوازم و ابزاری که در زندگی روزمره به کار می‌رود می توان کار حرام و یا حلال انجام داد. مثلاً چاقو را می‌‌توان برای قتل انسان و یا ذبح حیوان به کار برد و اگر آن را در راه حرام به کار گیرند، مرتکب حرام شده‌اند. لذا اگر از آلات موسیقی نیز استفاده محلل یعنی به قصد امور سازنده و مشروع به کار رود حلال می‌شود و اگر در مجالس پایکوبی و رقص و لهو و لعب استفاده شود حرام می‌گردد.[۲۲۴]
پایان نامه - مقاله - پروژه
نتیجه‌گیری
واقعیت این است که اظهار نظر در مورد استفاده از موسیقی کار هر کسی نیست و باید به متخصص آن در این باب رجوع کرد و لیکن آنچه از گفتار بزرگان با وجود اختلافات در این مسئله می‌‌توان بدست آورد این است که می‌توان از موسیقی در مسیر صحیح آن استفاده کرد و آن را به طور مطلق طرد نکرد و از طرفی موسیقی هنری که تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است و پایه آن پایه الهی دانسته می‌شود لذا می‌توان از این هنر برخاسته از فطرت خدادادی استفاده بهینه کرد، و از طرف دیگر، امروزه دنیای غرب و استعمارگر از این هنر متعالی در راستای اهداف سوء خود استفاده ابزاری زیادی کرده و برای پیاده کردن اهداف شوم خود از این راه به عنوان یکی از موثرترین راه‌ها برای تاثیرگذاری برروی جوانان بهره‌های فراوانی برده است و تا حدود بسیار زیادی نیز از آن نتیجه گرفته، و لیکن متاسفانه در کشورهای در حال توسعه و کشورهای شرق این مسئله مورد غفلت قرار گرفته و آنها فقط پذیرنده آن چیزهایی هستند که به آنها القاء و غالب می‌شود و از خودشان در این زمینه‌ها چیزی ندارند، لذا این گونه کشورها نیز می‌توانند با استفاده مطلوب از این هنر و تولید موسیقی‌های مناسب و دارای محتوا از آن به عنوان یکی از راه‌های انتقال مفاهیم و فرهنگ خود استفاده کنند چه این که به لحاظ علمی صوت و موسیقی نوعی موج است و موج نیز یکی از راه‌های انتقال انرژی شناخته شده است بنابراین تمامی پدیده‌های طبیعت جلوه‌هایی از زیبایی ذات حق است و آفرینش تجلی یک موسیقی است.
خالق متعال فن تصویرگری را به نیکوترین وجه خلق کرده است.
«صورکم فاحسن صورکم»[۲۲۵]این زیبایی‌ها در قالب نظم و ترکیبی معین جلوه گر شده است، و زیبایی از نظم و ترکیب جدا نیست، اصوات موزون و ترکیبی که تشکیل دهنده نغمات موسیقی است خوشایند انسان است. جلوه‌های از موسیقی موجود در طبیعت را در صدای ترنم جویباران و چهچه بلبلان می‌توان حس کرد. پس بنابراین اولاً انسان به فطرت الهی مفطور گشته «فطرت الله التی فطر الناس ….»[۲۲۶] و ذاتاً به مظاهر حسن و زیبایی گرایش دارد و شرایع آسمانی هم بر نیازهای فطری و تمایلات درونی او منطبق است و خداوند خواسته است که انسان از خوبیها و لذتهای موجود در طبیعت بهره‌مند شود.
ثانیاً، شریعت اسلام برای بسط و توسعه دامنه ممنوعیتها نیامده است و اساساً با حکمت صانع منافات دارد که نیازمندیهایی را در جان انسان به ودیعت نهد و ممنوعیتهای شدید پیش روی او گذارد. بنابراین درباره ممنوعیتها باید قائل به موارد نص در شرع شد.
ثالثاً، اگر به نصوص و ادله تحریم غناء نگاه افکنیم، در خواهیم یافت که این ادله به اشکال لهوی و باطل غنا انصراف می‌یابد و مصداق قطعی آنها «قول زور» و «لهوالحدیث» می‌باشد که در آن زمان متعارف بوده است. واقعیت آن است که موسیقی در آن دوران و در تمامی ادوار تاریخی غالباً در خدمت مقاصد حیوانی و عشرت طلبی و سرگرمیهای باطل بوده و کمتر زمانی بوده است که این هنر ظریف در خدمت اشاعه و ترویج فضایل و ارزشها و در راه مقاصد کمالی به کار آمده باشد.
حال اگر امروزه بتوان آن را از شائبات گناه و فجور پاک نمود و به وسیله آن پر معناترین مفاهیم حماسی، عرفانی، و حکمت آموز را به مخاطبان منتقل کرد، آیا بازهم حکم به تحریم آن موجه است؟
اکنون علل و اسبابی که به تحریم آن می‌ انجامد، می‌توان اینگونه ذکر نمود:
۱- نفس خوانندگی به روش مبتذل و آلوده انجام شود. هرگونه سبک و آهنگی که احساس عقلانی را سرکوب و مایه تهییج شهوانی باشد، حرام است.
۲- محتوا و مضامین آواز، سخنان رکیک و مفاهیم مبتذل و آلوده‌ای باشد که دعوت کننده به سوی شهوات است.
۳- عمل خوانندگی و نوازندگی همراه با امور محرمه و ملابسات باطله از قبیل اختلاط مردان و زنان، رقصهای مختلط آنان و غیره باشد، چنان که در بعضی از روایات به این مسائل تصریح شده است، پس حکم به تحریم مستند به مقارنات و ملابسات غنا می‌باشد.
پیشنهادات
در تعاریف موسیقی و غنا از دیدگاه فقهای امامیه متقدمین و متاخرین اختلافاتی در تعابیر و تفاسیر وجود دارد.
برخی بر حرمت غنا صحه گذاشته‌اند و برخی بر حلیت آن آنچه انتظار می‌ رود این فقها باید وظیفه مکلفین را معین نمایند که آنها در برابر موسیقی و غنا در شکلهای گوناگون چه تصمیمی را اتخاذ نمایند به ویژه در فقه امامیه تقلید امری اجتناب ناپذیر است پس در این مقام مستمعین نیز وظایفی دارند که باید بدان عمل نمایند از آنجا که موسیقی و غنا با درون انسان رابطه مستقیم دارد:
۱-افراد باید به منظور تشخیص غنا و غیر غنا به مرجع تقلید خود رجوع نمایند.
۲- عرف را باید ملحوظ نظر قرار دهند چنانچه عرف موسیقی و غنا را فرض کند پس همان نظر قابل اعتنا است.
۳- در صورتی که فرد در برابر موسیقی و غنا دچار تردید شود پیشنهاد می گردد در چنین محیط‌هایی شرکت ننمایند.
۴- بدلیل خلاء مقالات و تحقیقات انجام شده پیشنهاد می‌شود اساتید دانشگاه‌ها موضوع مباحث موسیقی و آواز و غنا را بیشتر مدنظر قرار دهند تا دامنه تحقیقات و پژوهش در این باره بیشتر گردد.
۵- چون بحث موسیقی یک بحث مورد ابتلای عامه مردم است.
فهرست منابع و ماخذ
منابع عربی
- قرآن کریم
۱- آمدی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و دررالکلم، نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸.
۲- ابن ادریس، محمدبن احمد، السرائر، قم، موسسه النشرالاسلامی، ۱۴۱۰ق.
۳- ابن عبدالقادر، المختار، صحاح اللغه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۴ م.
۴- انصاری، مرتضی، المکاسب المحرمه، قم، الموتمر العالمی ….، ۱۴۱۵ ق.
۵- افلاکی، شمس الدین احمد، مناقب العارفین، تصحیح حسین یازیجی، چاپ ۱، تهران، انتشارات دن.
۶- ابن سینا، ابوعلی رساله فی الموسیقی، دکن هند، بی‌تا.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 10:05:00 ق.ظ ]