- رانچو (rancho) یا فاولا (favela) در امریکای لاتین؛
- بوستی (bustee) یا کامپونگ (kampong) در آسیا؛
- بی دونویل (bidonville) یا شانتی تاون (shanty town) در افریقا ( پیتر هاگت ، ۱۳۷۵ ، ۲۶۰ )
برخی از محققان ، حاشیه نشینی را برگرفته از کلمه‏ی slum می‏دانند ( زاهد زاهدانی ، ۱۳۶۹ ، ۹ ) و برخی میان حاشیه‏نشینی (squatter housing) و محله‏های فقیرنشین (slums) تفاوت قایل هستند و چنین اظهار می‏دارند:
اولی معمولاً ساخت و سازهایی را شامل می‏شود که به طور غیرقانونی ، با تخلف از مقررات ساختمانی و یا در زمینی بدون اجازه‏ی صاحب آن ، سربرافراشته‏اند و در مقابل ، دومی بناهای پایداری هستند که از طریق مجموعه‏ی عواملی مانند سن بنا ، مسامحه کاری و متروکه شدن بنا و تقسیم آن به بخش‏های فرعی (که فشار زیادی را بر روی تسهیلات و تجهیزات اساسی بنا تحمیل می‏کند) ، در وضعیت زیر استاندارد قرار گرفته‏اند ( دراکالیکس ، ۱۳۷۷ ، ۱۱۴ ).
یکی از اصطلاحاتی که در این خصوص به کار برده می‏شود «شانتی تاون» است. فرهنگ جدید جغرافیا درباره‏ی این اصطلاح می‏نویسد:
شانتی تاون به منطقه‏ی مسکونی زیراستاندارد گفته می‏شود ، که اغلب به طور غیرقانونی اشغال شده و خاص جهان سوم است. شانتی تاون یا در زمین‏های ناهمواری که در معرض سیل هستند و یا در داخل شهر ایجاد می‏شود ( احمدیان ، ۱۳۸۲ ،۲۷۹ )
بدین ترتیب معلوم می‏شود ، اصطلاح مزبور ، دربرگیرنده‏ی انواع اشکال حاشیه نشینی و زاغه نشینی، توأماً، می‏باشد.
۲-۳-۲- حاشیه‏نشینی و عناوین جایگزین
گستردگی دامنه پدیده حاشیه‏نشینی در اقصی نقاط جهان و تعداد فرهنگ‏ها و ادبیات‏های علمی در جوامع‏ مختلف سبب گردیده است تا اصطلاحات و عناوین مختلفی‏ برای حاشیه‏نشینی بکار گرفته شود.
مقاله - پروژه
این تعداد اسمی را می‏توان به دو قسمت عناوین‏ آکادمیک و اساسی محاوره‏ای(محلی)تقسیم نمود:
تعداد عناوین آکادمیک در زمینه پدیده حاشیه‏نشینی‏ در عین آنکه به طریق مختلف خصوصیات مشترک پدیده‏ فوق را تبیین می‏نماید ، مباحث و مشخصات دیگری از حاشیه‏نشینی را هم بطور اخص روشن می‏دارد که عناوین‏ فوق را می‏توان در قالب رویکردهایی از قبیل مثبت‏گرایان‏ و مخالفان آنان و دیدگاه‏های بی‏طرف در زمینه حاشیه‏ نشینی مورد توجه قرار داد. این اصطلاحات عبارتند از: مساکن غیررسمی ، مساکن افراد کم درآمد ، مساکن نیمه‏دایمی ، حصیرآبادها ، مساکن خود به خودی ، مساکن برنامه‏ ریزی شده ، مساکن حاشیه‏ای ، مساکن خودساخته
درایران مساکن حاشیه‏نشین با توجه به مورفولوژی‏ خود و کیفیات کالبدی اجتماعی شان که خود نشات گرفته‏ از موقعیت جغرافیایی و اوضاع فرهنگی شهرهای مختلف آن‏ است ، دارای اسامی متعددی به شرح زیر می‏باشد:آلونک ، زاغه ، اطاق ، قمیر ، گرگین. دیوار کپری ، پاشلی، زمین بی‏ حصار و بی‏پناه، زیرزمین، مقبره، اتاق حلبی و… ( حاتمی:۱۳۸۷ ، ۲۷ )
۲-۳-۳- شرایط زندگی در مناطق حاشیه‏نشین
حاشیه نشینان ، به خصوص در کشورهای در حال توسعه ، با شرایط دشواری مواجه هستند. یکی از علل مهمی که در این زمینه باید مورد اشاره قرار گیرد آن است که حاشیه نشینان ، به دلیل تصرف غیرقانونی زمین و یا حضور در اراضی مسأله‏دار (مانند حاشیه‏ی مرداب‏ها ، زمین‏های ناهموار ، حریم رودخانه‏ها و غیره) ، که غالباً در خارج از محدوده‏های خدماتی نیز قرار دارند ، معمولاً در برنامه‏ی خدمات رسانی سازمان‏های شهری قرار نمی‏گیرند. لذا بسیاری از آنها از امکانات آموزشی و درمانی و خدمات زیربنایی ، مانند آب و برق و گاز و غیره محروم می‏مانند. بدین ترتیب است که بی‏سوادی ، بیماری و بزهکاری ، از خصوصیات عام این مناطق شمرده می‏شود.
واحدهای مسکونی نامناسب - که غالباً به صورت خلق الساعه و از مصالح کم دوام ساخته می‏شود - و تراکم بیش از حد جمعیت در بافت‏های حاشیه‏ای و زاغه‏ها ، یکی دیگر از ویژگی‏های این گونه مناطق به شمار می‏رود. بزرگ‏ترین مقیاس‏های حاشیه نشینی و زاغه نشینی را می‏توان در شهرهای بزرگ و به خصوص پایتخت‏های جهان سوم جستجو نمود. در مکزیکوسیتی بیشتر از ۳۱ جمعیت در ساختمان‏ها و محله‏هایی بدون آب زندگی می‏کنند و نزدیک ۴۱ این ساختمان‏ها ، فاقد شبکه‏ی دفع فاضلاب است (گیدنز، ۱۳۷۶ ، ۶۱۴ ).
در آنکارا ۳۲ جمعیت (یعنی قریب یک میلیون نفر) در مساکن «گئجه کوندو» که در ترکی به معنی «ساخت شبانه» است به سر می‏برند. ( دراکالیکس ، ۱۳۷۷ ، ۱۱۶ ) در کلکته‏ی هند ، حدوداً ۳۱ جمعیت به صورت حاشیه نشینی زندگی می‏کنند که از آن میان نیم میلیون نفر بی‏خانمان هستند. «این افراد شوربخت در کنار خیابان به صورت فشرده می‏خوابند ، می‏خورند و زندگی می‏کنند و در جوی کنار خیابان استحمام می‏کنند…هر روز صبح اجساد افرادی که در طی شب در اثر گرسنگی یا بیماری مرده‏اند ، جمع‏آوری می‏شوند (حاتمی نژاد، ۱۳۸۲،۲۷ )
در کشورهای توسعه یافته ، حاشیه نشینی از الگوهای خاص پیروی می‏کند. این الگوها ، همچنان که پیتر هاگتPeter Haggett خاطر نشان کرده است ، «از نظر فضایی با جهان سوم متفاوت و به صورت پدیده‏ی گتو (Ghetto) است (پیتر هاگت ، ۱۳۷۵ ، ۲۶۲ ). گتوها که معمولاً از اقلیت‏های مذهبی ، قومی و یا زبانی تشکیل شده‏اند ، وجوه تشابه زیادی با حاشیه نشینان دارند ، که مهمترین آنها جذب نشدن در متن شهرهای غربی است». گتوهای شهری در اغلب موارد به وسیله‏ی موانع فیزیکی یا انسانی از بقیه بخش‏های شهری جدا می‏شوند. ناهمواری‏ها ، رودها ، ایستگاه‏های راه‏آهن ، مانداب ، گورستان‏ها و فرودگاه‏های قدیمی از آن جمله است ( شکوئی:۱۳۵۴ ،۶۵ ).
بزرگ‏ترین گتوهای جهان ، که براساس تفاوت‏های نژادی شکل گرفته است ، در محله‏ی هارلم نیویورک قرار دارد و ساکنان آن را سیاه پوستان تشکیل می‏دهند. «در هارلم ۵۰ درصد واحدهای مسکونی، غیراستاندارد هستند. میزان بیکاری بین ۲۵ الی ۳۰ درصد می‏باشد… شب‏های جمعه و شنبه ، بیمارستان هارلم شبیه اردوگاه زخمی‏های خط اول جبهه می‏باشد. سیاهان با بطری، چاقو، شیشه و اسلحه‏ی گرم، یکدیگر را به سختی مجروح می‏کنند… در گتوی نیویورک مواد مخدر بیداد می‏کند ، همچنان که روسپی گری بسیار عادی است. (شکوئی: ۱۳۵۴ ، ۸۰ )
صرف نظر از گتوها ، به طور کلی در مناطق مرکزی شهرهای بزرگ کشورهای توسعه یافته ، شرایط نامساعدی برای اقشار کم‏درآمد وجود دارد که به مرور زمان بر تعداد آنها افزوده می‏شود. جیمز روبینشتاین (James Rubenstein) شرایط نامساعد زندگی در مناطق مرکزی شهرهای امریکا را توصیف نموده است. وی درباره‏ی بی‏خانمان‏های ایالات متحده امریکا می‏نویسد:
میلیون‏ها امریکایی شب‏ها در مقابل در خانه‏ها و یا روی شبکه‏های فلزی گرم خیابان‏ها و نیز در ایستگاه‏های اتوبوس و مترو می‏خوابند… دوسوم نوزادان مناطق مرکزی شهرها در ایالات متحده را مادران ازدواج نکرده به دنیا می‏آورند و ۹۰ درصد بچه‏های این مناطق نیز فقط با یکی از والدین خود زندگی می‏کنند… درصد کمی از افراد مستمند به خاطر توانایی برای مراقبت از فرزندان ، جدایی از همسر را انتخاب می‏کنند. اگر شوهری مجدداً به خانه برگردد ، ممکن است که همسرش ، مزایای امدادی را از دست بدهد و بدین طریق خانواده را از نظر اقتصادی ، در وضعیتی بدتر از دوره‏ی جدایی قرار دهد (جیمز روبینشتاین ، ۷۲ ).
خلاصه‏ی کلام آنکه بخش مهمی از ساکنان شهرهای بزرگ جهان که در مناطق حاشیه‏ای ، زاغه‏ها ، گتوها و امثال آنها به سر می‏برند ، با شرایط نامساعدی مواجه هستند. گزارشی از سازمان ملل متحد ، در سال ۱۹۹۸ ، اعلام نموده است: «درمناطق شهری پرتراکم ، هر ساله ، ۱۰ میلیون نفر به دلیل اوضاع و شرایط نابسامان زندگی ، نظیر مسکن غیراستاندارد و بهداشت نامناسب ، جان می‏سپارند ( احمدیان ، ۱۳۸۲ ، ۲۸۴ ).
۲-۳-۴- روند شکل گیری حاشیه نشینی
هنگامی که در جامعه ی روستائی ، شهری و یا ایلاتی و عشایری تغییرات بنیادی در زمینهء فعالیت های اقتصادی و روابط اجتماعی بوجود می‏آید ، مازاد نیروی انسانی به مراکز بزرگ‏ شهری که جایگاه تراکم و تمرکز ثروت هاست سرازیر می‏شود. اما از آنجا که شهرها امکانات کافی برای‏ جذب این نیروی انسانی را ندارد ، آن ها را پس زده و به حاشیه یا جائی که حداقل امکانات عرضه‏ می‏شود می‏کشاند. پس زمانی که روستائیان فاقد امکانات ، از انزوا گریخته و به حاشیهء شهرها روی‏ می‏آورند در حقیقت به نوعی انتخاب دست‏ می‏زنند. آنان فلاکتی را رها کرده و در فلاکتی‏ دیگر رها می‏شوند ، به تدریج بر تعداد آنان‏ افزوده می‏گردد کانونهائی با شکل فیزیکی خاص‏ که با فرم مساکن متعارف شهری متفاوت است‏ ایجاد می‏گردد که زمینه را برای بوجود آوردن‏ منطقهء حاشیه نشینی فراهم می‏کند.
برای هر حرکت که منجر به مهاجرت و نهایت به‏ حاشیه نشینی شود عواملی را می‏توان ذکر کرد که‏ عمده‏ترین آنها دو عامل اساسی«گریزاننده»و «جذب کننده»می‏باشد ، ( ۱۹۸۲(Lewis گروه های‏ مهاجر بیشتر بر اثر نیروی دافعه در روستا و در بعضی موارد عامل جذب کنندهء شهرها مهاجرت‏ می‏کنند. زمانی که عامل«پس ران»شهری(هزینهء سنگین زندگی) ، مختلف‏الجهت با دو نیروی‏ پیشین ، سدی بزرگ فراروی مهاجرین به متن‏ اصلی شهر قرار میدهد ، هسته‏های اولیهء تجمعات‏ حاشیه نشینی پی‏ریزی می‏شود ، ( حسین زاده‏ دلیر : ۱۳۶۱ ، ۵ ).
مایکل تودارو.( Todaro M ,1984) می‏گوید ، برخلاف نظر کسانی که معتقدند وجود اشتغال در شهر و بیکاری در روستا باعث مهاجرت هاست ، چرا زمانی که بیکاری در شهرها بیداد می‏کند هنوز مهاجرت‏ها ادامه دارد؟
مدلی که تودارو ارائه می‏دهد چنین است که‏ تصمیم به مهاجرت از روستا به شهر عملکرد دو متغیر اصلی دفع و جذب است:
۱) تفاوت فاحش درآمد شهر و روستا
۲) احتمال دست‏یابی به نوعی اشتغال در شهر
او می‏گوید صحیح خواهد بود اگر فرض کنیم‏ که در برابر امکان انتخاب بیکاری در شهر و یا روستا یک روستائی بیکاری در شهر را برگزیند چرا که آینده ی شهر چشم‏انداز روشن تری نسبت به روستا تصویر می‏کند. نظریه ی تودارو در تحقیقی‏ که Karpat بر روی مهاجرت‏های‏ روستا-شهری ترکیه انجام داده به اثبات می‏رسد. در بررسی حاشیه نشینان شهری پاکستان‏ انصاری می‏گوید که‏ بیش از ۷۰ درصد مهاجرین به طبقات پائین و کم‏ درآمد تعلق دارند.آنها درآمدشان کمتر از ۱۰ دلار در ماه است. (AbdAl-Rahim 1985 ) تأیید کرده است که تمرکز ثروت و امکانات در منطقهء خارطوم پایتخت سودان و عقب ماندگی شدید استان های شمالی کشور در سال های اخیر موجب‏ تشدید عوامل جذب و دفع شده و حرکت های عظیم‏ مهاجرتی را دامن زده است. (حسین‌زاده دلیر : ۱۳۷۰ ،۶۵).
۲-۳-۵- مشخصات فیزیکی و ویژگی های اجتماعی‏ مناطق حاشیه‏نشین
همان‏گونه که ذکر شد حاشیه‏نشینی یا زاغه‏نشینی اصطلاحاتی هستند که به محلات‏ مسکونی غیر متعارف شهری اطلاق می‏شوند. در آن مناطق خیابان ها و کوچه‏ها کثیف و نیمه ویران‏ بوده و از نظم رایج در بطن اصلی شهر خبری‏ نیست. زاغه‏نیشنی یا حاشیه نشینی در رابطهء مستقیم با کمبود زمین شهری و قحطی مسکن‏ است. CharlesAbrams ، ۱۹۶۹ برای نواحی‏ حاشیه‏نشین دو خصوصیت عمده ذکر می‏کند:
۱) جمعیت متراکمی در آنها جای گرفته‏اند.
۲) فاقد ابتدائی‏ترین و ساده‏ترین وسایل‏ بهداشتی ، خدماتی و فرهنگی هستند و در اکثر مناطق حاشیه‏نشین سه نفر و یا بیشتر در یک اطاق‏ زندگی می‏کنند.
مهمترین ویژگی منطقهء حاشیه‏نشین و نواحی‏ زاغه‏نشین در نوع ساختمان منازل و بافت‏ فیزیکی مناطق به چشم می‏خورد. این ویژگی ها را می‏توان به اشکال زیر تقسیم‏بندی نمود:
۱) زاغه ، در پائین‏تر از سطح معمول زمین قرار دارد و یا اینکه در دیوار گود یا کوه کنده می‏شود. در این سکونتگاه مصالح ساختمانی بکار گرفته‏ نمی‏شود(نمونه منطقه ی شرق تهران ).
۲) آلونک ، با مصالح کهنه مختلف از قبیل‏ قطعات بی مصرف اتومبیل ، وسایل منزل ، مقوا ، حلب و نایلون ساخته می شود (همدان ، تهران ، کرمان ).
۳) قمیر ، محل پختن خشت در کوره‏پزخانه‏ها (کوره‏پزخانه‏های شهرها).
۴)کپر ، جایگاه سکونتی که تقریباً اساس آن از حصیر ساخته می‏شود و در بعضی از نواحی‏ اسکلت آن را از نی ساخته روی آنرا با نمد می‏پوشانند(بلوچستان ، خوزستان ).
۵) زیرزمین ، پائین‏تر از سطح زمین با مصالح‏ ساختمانی ساخته می‏شود.
۶) چادر ، با پارچه و نایلون و مواد مشابه برپا می‏گردد.
۷) اتاق ، از خشت و گل و آجر بصورت‏ بلوک‏های ساختمانی و شکل و فرم یکسان ساخته‏ می‏شود(همدان، باختران ، تبریز ، تهران ).
۸) گرگین، دارای دیوار معمولی با مصالح‏ ساختمانی و سقف حصیری است (تهران ، خوزستان ، بندرعباس).
۹) اتاق حلبی ، این واحدهای سکونتی عمدتاً از پیت های حلبی ساخته می‏شوند(تهران ، تبریز )
مهمترین ویژگیهای اجتماعی حاشیه‏نشینان‏ به قرار زیر طبقه‏بندی می‏شود:
۱) مناطق حاشیه‏ دربر گیرنده ی مکان‏ جغرافیائی مشخص هستند.
۲) منافع مشترک ساکنین را بهم پیوند میدهد.
۳) لگوهای مشترکی بر روابط اجتماعی و اقتصادی ساکنین آنها حاکم است.
۴) تجانس گروهی و همبستگی نسبتاً بالائی‏ خاصه در مواجه با مسائل مشترک و افراد خارج از اجتماع خود بروز می‏دهند.
۵) نهادهائی خاص خود پدید آورده‏اند.
۶) یکدیگر را بخوبی کنترل می‏کنند ( پیران : ۱۳۶۶ ، ۳۲-۱۷ ).

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 09:54:00 ق.ظ ]