حضور مؤثر شهروندان در حوزه‌ی عمومی، در وهله‌ی نخست نیازمند وجودِ رسانه‏هایی است که امکان دستیابی همگان به اطلاعات سیاسی و اجتماعی و ارتباط و گفتگوی عمومی درباره‌ی موضوعات مورد علاقه و توجه همگانی را فراهم سازد.شرط دیگر این مشارکت، وجود امکان دریافت اطلاعات مربوط به امور عمومی و سیاسی برای عموم شهروندان است.علاوه بر این، دسترسی افقی هر عضو جامعه‌ی مدنی به دیگر شهروندان برای برقراری جریان گفتگوی عقلانی ـ انتقادی درباره‌ی امور عمومی ضرورت دارد. سرانجام اینکه همه شهروندان بایستی به حوزه‌ی قدرت و تصمیم‏ گیری سیاسی دسترسی داشته باشند. بنابراین دسترسی شامل چهار مقوله است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱- دسترسی به رسانه؛
۲- دسترسی به اطلاعات؛
۳- دسترسی به دیگر شهروندان (دسترسی افقی)؛
۴-دسترسی به حاکمان سیاسی (دسترسی عمودی) (میناوندچال، ۱۳۸۱: ۱۰۶).

۲-۴٫ مروری بر پژوهشهای انجام شده

با بررسی در منابع و پایگاه‌های علمی و دانشگاهی تحقیقی که مشابه عنوان این تحقیق باشد یافت نشد و به ناچار به مرور تحقیقات در دو بخش اینترنت و مفاهیم مرتبط با آن و همچنین سازمان ها غیر دولتی (سمن‌ها) پرداخته شد. در ادامه به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌شود.
“بررسی وضعیت تشکل‌های غیر دولتی جوانان” گزارشی است از وضعیت تشکل‌های غیر دولتی جوانان در ایران که توسط سازمان ملی جوانان در سال ۱۳۸۳ ارائه شده است.در این تحقیق ضمن اشاره ی مختصری به تاریخچه شکل گیری تشکل‌های غیر دولتی در جهان و ایران ، آمار سازمان‌های غیر دولتی جوانان ایران وچند کشور صاحب نام (ژاپن،آلمان،پاکستان، بنگلادش، هند،سوئد، بلغارستان) با توجه به زمینه‌های فعالیت آن ها،عنوان شده است. این تشکل ها در زمینه‌های زیست محیطی،؛ زنان، کشاورزی و… فعالیت می کنندومشارکت مردم و داشتن پیوندبا اجتماعات محلی و فهم مشکلات و نیازهای انها از جنبه‌های مثبت فعالیت سازمانهای غیر دولتی می باشد.
“تحلیل وضعیت نهاد‌های مردمی داوطلب در جمهوری اسلامی ایران” عنوان کتابی است که در سال ۱۳۸۱ توسط باقر نمازی تدوین گردیده است. این کتاب اولین مطالعه از نوع خود در ایران به شمار می آید که وضعیت سازمان‌های غیر دولتی ایرانی را در کشور تحلیل می کند. این مطالعه دارای سه بخش اصلی است که میتواند به طور جدا گانه مورد بررسی قرار گیرند. این بخش ها عبارتند از: یک بخش خلاصه که شمای کلی یافته ها را آشکار می کند، بخش دوم: قسمت اصلی مطالعه رادر پی دارد وNGOها را به پنج دسته تقسم می کند: حفاظت از محیط زیست، جمعیت وبهداشت، زنان وتوسعه، جوانان وکودکان وعلم وفن آوری. بخش پایانی مطالعه مشتمل بر نقش سازمان ملل در مقا بل حرکت NGO ها در ایران مبی باشد. (نمازی،۱۳۸۱)
“درآمدی بر مشارکت مردمی و سازمان‌های غیر دولتی” کتاب مذکور به کوشش دکتر محمد رضا سعیدی نگاشته و تدوین شده است ، این کتاب مشتمل بر شش فصل می باشد که نگارنده این فصول را به دو بخش تقسیم کرده است ، بخش اول تحت عنوان “مبانی نظری” و بخش دوم به ” عوامل اثر گذار برتوسعه نیافتگی سازمان‌های غیر دولتی در ایران ” اختصاص یافته است. در فصل اول نویسنده به مفهوم ، تکنیک ها و کارکردهای مشارکت مردمی و در فصل دوم به سازمان‌های غیر دولتی پرداختهاست و فصل سوم نیز رابطه سازمان‌های غیر دولتی وجامعه مدنی را مورد بررسی قرار داده است. در بخش دوم نیز مباحث در سه فصل مورد بررسی قرار گرفته است: ۱- ویژگی‌های عمومی و وضعیت رشد وگسترش سازمان‌های غیر دولتی ۲- عوامل اثر گذار بر رشد و گسترش سازمانهای غیر دولتی در ایران ۳- جمع بندی و راهکارها
“کارآفرینی در نهاد‌های جامعه ی مدنی” این کتاب به کوشش دکتر سید محمد مقیمی تألیف و تدوین گردیده و توسط انتشارات دانشگاه تهران و با حمایت مرکز کار آفرینی دانشگاه تهران منتشر شده است.این تحقیق تلاشی است برای ترویج و تشریح مدیریت کار آفرینانه با بهرهمندی از ظرفیت سازمان‌های غیر دولتی کتاب مذکور در دو بخش کلی تنظیم شده است.
۱ـ بخش اول با عنوان؛ سازمان‌های غیر دولتی و کارآفرینی که شامل کلیاتی در خصوص سازمان‌های غیر دولتی و کارآفرینی که شامل کلیاتی در خصوص سازمان‌های غیردولتی و NGO ها و سازمان ملل متحد، کارآفرینی در NGO ها و … می شود.
۲ـ بخش دوم تحت عنوان؛ بررسی وضعیت سازمان غیردولتی ایران با رویکرد کارآفرینی که نویسنده در این بخش به بررسی کارآفرینی این سازمان از منظرهای مختلف می پردازد.
احمد گنجی(۱۳۸۵) در رساله خود الگوی کاربران اینترنت و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن را بررسی می‏کند. وی در این تحقیق الگوهای کاربران اینترنت را به دو دسته الگوی ارتباطی و الگوی اطلاعاتی از اینترنت از هم منفک گردیدند. اهم فرضیات مورد بررسی در این تحقیق عبارتست از: بین هر یک از متغیرهای خشنودی و رضایت کاربران از اینترنت، محدودیت ارتباطات جمعی، پایگاه اقتصادی و اجتماعی و طول استفاده از اینترنت بعنوان متغیرهای مستقل تحقیق و الگوی کاربران اینترنت بعنوان متغیر وابسته رابطه معناداری وجود دارد.. نتایج آزمون فرضیات نیز نشان داده است که بین الگوی ارتباطی از اینترنت و هر یک از متغیرهای خشنودی و رضایت کاربران، محدودیت ارتباطات جمعی رابطه معناداری برقرار است. در عین حال، بین الگوی ارتباطی از اینترنت و هر یک از متغیرهای پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده و طول استفاده از اینترنت رابطه معناداری برقرار نیست.
مهرداد میردامادی (۱۳۸۰) در رساله خود فضای فضای مجازی را به مثابه فضای شهری مطالعه می کند. وی به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا فضای مجازی توانسته بدیلی برای فضای شهری باشد یا خیر. بدین منظور پیشینه های فرهنگی اجتماعی کاربران اینترنت و دلائل روی آوری آنان به چنین ارتباط اجتماعی جدید در قالب نظریه تولید فضای هنری لوفور بررسی می شود. نهایتاً نتیجه می شود که فضای سیبرنتیک بدیلی مناسب برای فضای شهری در برقراری ارتباط اجتماعی ایجاد کرده است، که دلایل آن طبق یافته های تحقیق بدین قرار است:۱٫ محدودیت فضای واقعی ۲٫ پیامدهای رفتار در فضای واقعی ۳ . سهل الوصول بودن امکان ارتباط در فضای مجازی ۴٫ آسان یابی نقاط مشترک در فضای مجازی ۵٫ عدم نیاز به رابطه چهره به چهره برای کسب شناخت اولیه در فضای مجازی.
محمد حسین حسنی(۱۳۸۲)، در خصوص “اینترنت و ارزشها” در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به مطالعه استفاده از اینترنت و گرایش دانشجویان به ارزشهای سیاسی پرداخته است. در این پژوهش دانشجویان کارشناسی ارشد با حجم نمونه ۳۰۰ نفر با روش شبه آزمایشی و با بهره گرفتن از تکنیک پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج این مطالعه نشان داد که اینترنت در تقویت برخی از ارزشها از جمله آزادی بیان، در بین کاربران نقش قابل توجهی دارد. این مطالعه تنها به سنجش ارزشها ی سیاسی و به خصوص آزادی بیان در فضای مجازی پرداخته است و در سطح نگرشها، کنشهای سیاسی، تصمیم گیریها و دانش سیاسی در فضای مجازی مطالعه ای انجام نداده است.
از دیگر کارهای مهم در این زمینه، تحقیقات باری ولمن و همکارانش در دهۀ گذشته است. این تحقیقات بیانگر این نکته است که میان استفاده از اینترنت و تراکم روابط اجتماعی، رابطه‌ای مثبت و انباشتی وجود دارد. شاید مهم‌ترینِ این مطالعات مربوط به یافته‌هایی باشد که در بررسی چهل هزار نفر از کاربران اینترنت در آمریکای شمالی با عنوان «آیا اینترنت موجب افزایش، کاهش یا تکمیل سرمایه اجتماعی می‌شود؟» به‌دست آمد. تأثیر مثبت ایمیل بر روابط میان دوستان، بیشتر از روابط میان خویشاوندان بود، به‌ویژه در خصوص دوستانی که در فواصل دور از هم زندگی می‌کردند. افراد تحصیل کرده تمایل بیشتری به ارسال ایمیل برای دوستان دور از خود، نشان دادند. کاربران جوان علاقه به ارسال ایمیل به دوستان خود داشتند، درحالی‌که افراد مسن بیشتر علاقه به ارسال ایمیل به اعضای خانواده خود جهت برقراری ارتباط داشتند. الگوی روابط اجتماعی از این حیث تفاوتی میان زنان و مردان نشان نداد (ولمن و دیگران، ۱۳۸۳، ص۴۲- ۱۵).
هوارد، آموروسو و وایت در تحقیقی تحت عنوان ”تحرک، اجتماع و هویت فرهنگی“ که در سال ۲۰۰۰ انجام شد متذکر شدند که برای نسل در حال رشد آمریکایی، اینترنت تبدیل به ابزاری شد که اهمیت فوق‌العاده‌ای در جهت‌دهی به زندگی اجتماعی و شغلی‌شان دارد. این پژوهش به دنبال بررسی میزان گسترش اینترنت در زندگی مردم است و البته استفاده‌های متفاوت آنها بین مردان و زنان، جوانان و پیران و نژادها و گروه‌های قومی مختلف و افراد دارای منزلت‌های اقتصادی ـ اجتماعی متفاوت را مطالعه کرده است. نویسندگان تلاش می‌کنند که براساس استفاده ‌زمانی افراد نوعی تیپولوژی از استفاده‌ کنندگان به دست دهند.
دنیس گی نور[۱۳] نیز از محققان رشته ارتباطات سیاسی دانشگاه ” جورج تاون” آمریکا، از جمله کسانی است که مفهوم حوزه‌ی عمومی را برای مطالعه جامعه شناختی در ارتباطات رایانه ای و اینترنت کاملاً مناسب می داند وی در تحقیق خود بیان می دارد” اینترنت ذاتاً دارای قابلیت آزادی بخش حوزه‌ی عمومی است ولی عوامل بیرونی و ذاتی نظیر منافع صاحبان قدرت در حوزه‌ی دولت و بنگاهای اقتصادی و صنایع ارتباطات و سرگرمی ممکن است این پتانسیل را تضعیف کنند ولی این امر به شدت رسانه های سنتی نیست و در واقع کنترلی که در آنجا صورت می گیرد در اینترنت وجود ندارد چون غیر متمرکز و سانسور گریز است و کنش و واکنش بیشتری در اینترنت صورت می گیرد.
وی تنها راه چیرگی بر این موانع را تشکیل مجامع مجازی گسترده در میان شهروندان در سطح زیرین جامعه در کنار فعالیتهای موازی آنها در مجامع واقعی و عینی می داند و تأکید می کند که “اگر شهروندان در مسیر مشارکت در شبکه های مجازی از اصول راهنمای” وضعیت آرمانی گفتگو” مطابق با معیارهای بیان شده در نظریات هابرماس پیروی کنند، دموکراسی جدید و کاملتری شکوفا خواهد شد (گی نور، ۱۹۹۶:۷۷-۷۸). ” گی نور” از معدود افرادی است که حوزه‌ی عمومی را در چارچوب کلی نظریه کنش ارتباطی هابرماس مطالعه کرده و آن را با ارجاع به همین کلیت در تحلیل خود به کار بسته است.

۲-۵٫ چارچوب نظری تحقیق

مفهوم مشارکت ریشه در دموکراسی آتنی دارد. این مفهوم در مسیر تحول خویش به مشارکت نهادمند منتهی شده است. مشارکت نهادمند در سه بستر جامعه مدنی،شهروندی و دموکراسی شکل گرفته است. امروزه مشارکت واجد انواعی متفاوت بسته به هدف تعیین شده برای آن می باشد. در گونه شناسی مشارکت پژوهش در میزان نهادمندی و بسیج شدگی مشارکت می تواند مبین عمق مشارکت باشد.
تاریخ حیات انسان تاریخ همکاری و ستیزاست. زمانی که نخستین بار انسان در یافت که می تواند با تجمیع توان خود با دیگری برآن دیگری فائق آید مشارکت زاده شد.دموکراسی آتن تبلور خواست شهروندان در تعیین سرنوشت خود بود. نابرابری ذات آن  بود، همچنان که همکاری و مشارکت در قدرت توسط همپایگان، از سیاست آتنی متولد شد. از انباشت تجربه‌ی تاریخی بشر مشارکت در مفهوم امروزی خود متبلور شد. امروزه مشارکت در بستر جامعه ای دموکراتیک و مدنی صورتی نهادمند به خود می گیرد.در جامعه مدنی تشکل های مستقل از دولت در شرایط برابر وبرخوردار از اطلاعات و امکانات مساوی زمینه مشارکت افراد در امور مربوط به خودشان را فراهم می سازند.تعریف  فرهنگ انگلیسی آکسفورد مشارکت[۱۴]را به عنوان«عمل یا واقعیت شرکت کردن، بخشی از چیزی را داشتن یا تشکیل دادن» دانسته است(به نقل ازرهنما، ۱۳۷۷: ۱۱۵ ). موسسه تحقیقاتی ملل متحد برای توسعه اجتماعی مشارکت را «کوششهای سازمان یافته برای افزایش کنترل بر منابع و نهادهای نظم دهنده در شرایط اجتماعی معین از سوی برخی از گروه ها و جنبش هایی که تا کنون از حیطه اعمال چنین کنترلی محروم و مستثنی بوده اند» تعریف می کند(به نقل ازغفاری، ۱۳۸۰: ۳۷)
بر مبنای این تعریف توانمند سازی گروهای محروم و جدا افتاده جهت ورود آنها به فرایند مشارکت در تصمیم سازی و نظارت بر امور مربوط به خود، از اهمیتی فزاینده بر خوردار می باشد. مجید رهنما با رویکردی توسعه ای ورود مردم به عرصه تصمیم سازی و کنترل را مستلزم توجه به پیش فرضهای «مشارکت مردمی» شامل: غلبه برموانع موجود در مسیر مشارکت مردم در توسعه، ترجیح راهبرد مشارکت بر سایر راهبردهای توسعه، و امکان سازمان یابی مردم در جهت تامین مقاصد خویش، می داند. (رهنما،۱۳۷۸: ۱۲۱و۱۲۲) همچنین مشارکت را فرایندی دانسته اند که طی آن فرد از طریق «احساس تعلقبه گروه و شرکت فعالانه و داوطلبانه در آن» به طور ارادی به فعالیت اجتماعی دست مییازد(کمانرودی: بی تا).
مشخص بودن آمال و اهداف مشارکت کننده از رهگذر آگاهی وی نسبت به عواقب کنش خویش منجر به مشارکت فعالانه، داوطلبانه و ارادی مشارکت کننده می شود. دراینجا « مشارکت کنشی است که از رهگذر آن آحاد یک جامعه شرایط تحقق انتظارات خود رامهیا می سازند.» ( تاجیک: ۱۳۸۴ ) بر این مبنا مشارکت «تعهدی فعالانه، آزادانه ومسئولانه» است که به عنوان یکی از سازکارهای اعمال قدرت از درون جامعه برمی خیزد(کائوتری:۱۳۷۹ ، ۶ ). در مجموع وجه مشترک تعاریف ارائه شده عنصر آگاهانه و ارادی بودن مشارکت در کنار تصمیم سازی و کنترل افراد بر امورات مربوط به خویش از طریق مشارکت میباشد.بسترهای مشارکت به بیان توسعه ای مشارکت به عنوان «یک فرایند اجتماعی، عام،جامع، چند جانبی، چند بعدی و چند فرهنگی سعی دارد همه گروه های مردم را در همه مراحل توسعه شرکت دهد» ( کائوتری: همان، ۳۵ ). این مفهومی پیشرفته از مشارکت است که در ارتباط با مشارکت نهادمند واجد معنا می شود. به طوری که امروزه وقتی از مشارکت واقعی صحبت به میان می آید مراد مشارکت نهادمند است. جامعه مدنی، حقوق شهروندی ودمکراسی بستر ساز وقوع مشارکت نهادمند می باشند.
ازکیا و غفاری ذیل بیان سیاستهای دولت در قبال مشارکت، چهار نوع شیوه مشارکتی را بر می شمارنند:
الف ـ شیوه «ضد مشارکتی» که معمولا در نظامهای اقتدار گرا و دیکتاتوری به وقوع می پیوندد، ب ـ شیوه «مشارکت هدایت شده» که طی آن دولتها اهداف خویش را در پوشش طرح های مشارکت جویانه پی گیری می کنند، ج ـ شیوه«مشارکت فزاینده» که دولت ها ضمن تدوین طرح های مشارکتی مبهم کمتر کوششی در جهت عملی شدن آنها انجام می دهند و  د ـ شیوه «مشارکت واقعی» که دولتها به صورت واقعیقدرت را به سازمانهای مشارکتی واگذار می کنند (ازکیا وغفاری، ۱۳۸۰).
مشارکت در واقع نوعی رفتار اجتماعی ، مبتنی بر اعتقاد و منافع شخصی یا گروهی است. مشارکت عبارت است از میزان دخالت اعضای نظام در فرایند تصمیم گیری. در حقیقت جوهر مشارکت ، منابع مشترک گروه در جامعه و منافع مشترک فرد در گروه است.(لهسایی زاده ، ۱۳۸۳).
مشارکت سهمی درچیزی داشتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است. به همین جهت از دیدگاه جامعه شناسی باید بین مشارکت به عنوان حالت یا وضع (امر شرکت نمودن) و مشارکت به عنوان عمل و تعهد(عمل شرکت) تمیز قایل شد.مشارکت در معنای اول ازتعلق به گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر می دهد و در معنای دوم داشتن شرکتی فعالانه در گروه را می رساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد. (بیرو ،۱۳۷۰:۱۸۵).
از دیدگاه جامعه شناسی،مشارکت به معنای احساس تعلق به گروه و شرکت فعالانه و داوطلبانه در آن که به فعالیت اجتماعی منجر می گردد، حائز اهمیت است.
از این نظر، مشارکت، فرایند سازمان یافته ای است که فرد در آن به فعالیتی ارادی و داوطلبانه دست می زند (روزنامه همشهری:۱۳۸۶).مشارکت اجتماعی شرکت فعالانه در حیات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی و به طور کلی تمامی ابعاد حیات می باشد. (ساروخانی،۵۲۱:۱۳۷۹). مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعالیت‌های ارادی دلالت دارد که از طریق آن اعضاء یک جامعه در امور محله ،شهر و روستا به طور مستقیم یا غیر مستقیم در شکل دادن حیات اجتماعی مشارکت دارند(محسنی تبریزی، ۱۳۷۵).
مشارکت در همۀ زمینه‌های زندگی اعم از از سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد. نقطۀ عطف در مفهوم مشارکت در همۀ عرصه‌های فوق ارادی و داوطلبانه بودن آن است.
بنابراین می توان چنین تصور کرد که افراد انسانی برای رفع نیازمندی ها و کسب منافع شخصی و گروهی یا در چارچوب اعتقادات خود به صورت داوطلبانه اقدام به مشارکت می کنند.
دو بعد مشارکت را می توان چنین برشمرد:
۱-مشارکت به معنای شرکت در تصمیم گیری ، تصمیم سازی و نظارت اجتماعی. از این نظر مشارکت شامل تمام فعالیت ها می شود که مستقیم یا غیر مستقیم منجر به تصمیم گیری در امور مربوط به جامعه انسانی خواهد شد. چنین برداشتی از مشارکت ریشه در مفهوم شهروندی و دموکراسی حاکم بر یونان باستان دارد.
۲-مشارکت به معنای تشریک مساعی و فعالیت‌های دسته جمعی برای رفع نیازهای روزمره چون تأمین امنیت ، مشارکت در اجرای قوانین و….
از این منظر مشارکت سابقه ای طولانی دارد که عمر آن به اندازه عمر زندگی اجتماعی بشر است. مشارکت، به سهم گیری فعال دریک جریان متغیر و درحال رشد اطلاق میگردد که برمبنای توافق و همکاریهای مشترک بنا نهاده شده است. مشارکت شرایطی را ایجاد می کند که درآن برای تمام شهروندان امکان استفاده ازمزیت‌های جامعه فراهم میگردد.
شهروندان قطع نظر از تعلقات اتنیکی و علایق اعتقادی شان، امکان می یابند تا با توجه به صلاحیت وتوانمندی ذهنی شان، درتمام پدیده ها و متغیر ها اثر گذار باشند. ازیک چشم انداز دیگر، مشارکت به شرایطی اطلاق میگردد که درآن سه رویکرد ازاهمیت متوازن برخوردار اند. این رویکردها عبارت اند از تجربه مثبت ازفعالیت وسهم گیری دریک همکاری متقابل با محیط، واکنش و شرکت فعال بصورت ذهنی وعملی درتمام شرایط زیست و دسترسی متساوی با سایرین درتمام امکانات رفاهی جامعه وهمکاری متقابل باآنان.
«مشارکت‌ اجتماعی‌ دلالت‌ بر گسترش‌ روابط‌ بین‌ گروهی‌ در قالب‌ انجمن‌های‌ داوطلبانه ، باشگاهها، اتحادیه‌ها و گروههایی‌ دارد که‌ معمولاً‌ خصلتی‌ محلی‌ و غیر دولتی‌ دارند و هدف‌شان‌ مشارکت‌ و درگیر ساختن‌ مردم‌ در فرایند اجتماعی‌ مختلف‌ در قالب‌ سیاست‌های‌ اجتماعی‌ است.»(پاتنام،۱۳۷۹: ۲۹۲) به‌ عبارتی‌ «مشارکت‌ اجتماعی‌ بر آن‌ دسته‌ از فعالیتهای‌ ارادی‌ دلالت‌ دارد که‌ از طریق‌ آنها اعضای‌ یک‌ جامعه‌ در امور محله، شهر و روستا شرکت‌ کرده‌ و به‌ صورت‌ مستقیم‌ یا غیرمستقیم‌ در شکل‌ دادن‌ حیات‌ اجتماعی‌ مشارکت‌ دارند.»(محسنی تبریزی، ۱۳۶۹: ۱۰۸)
مشارکت‌ اجتماعی‌ با مشارکت‌ مردمی‌ قرابت‌ نزدیکی‌ دارد، زیرا مشارکتی‌ است که‌ از متن‌ جامعه‌ بر می‌آید وً‌ عرصه‌های‌ مختلف‌ زندگی اجتماعی‌ را هم در بر می‌گیرد. چنین‌ مشارکتی‌ در برنامه‌های‌ عمران‌ اجتماعی ‌به‌ ویژه‌ در سطح‌ روستاها، جایگاه‌ ویژه‌ای‌ دارد که‌ غفلت‌ از آن‌ و فراهم‌ ساختن‌ بسترهای‌ لازم‌ برای‌ بسط‌ بهره‌گیری‌ مناسب‌ از آن، برنامه‌های‌ عمران‌ اجتماعی‌ را در سطوح‌ مختلف‌ دچار مشکل‌ و نارسایی‌ می‌کند. نمود عینی‌ مشارکت‌ اجتماعی‌ وجود نهادهای‌ مشارکتی‌ چون‌ انجمنها، گروه ها، سازمانهای‌ محلی‌ و غیردولتی‌ است.
مشارکت‌ را نوع‌ کنش‌ هدفمند نیز دانسته‌اند که‌ در فرایند تعاملی‌ بین‌ کنشگر و محیط اجتماعی‌ او برای رسیدن به‌ اهداف‌ معین‌ و از پیش‌ تعیین‌ شده ، نمود پیدا می ‌کند. در نگاهی‌ دیگر مشارکت‌ را فرایند آگاهانه‌ تقسیم‌ قدرت‌ و منابع‌ کمیاب‌ و فراهم‌ سازی‌ فرصت‌ برای‌ رده‌های‌ پایین‌ جمعیتی‌ جهت‌ بهبود شرایط‌ زندگی‌ آنها بیان‌ کرده‌اند.
گائوتری‌ در تعریف‌ مشارکت‌ می‌گوید: «مشارکت‌ فرایندی‌ اجتماعی، عمومی، یکپارچه ، چندگانه، چند بعدی‌ و چند فرهنگی‌ است‌ که‌ هدف‌ آن‌ کشاندن‌ همه‌ مردم‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ در همه‌ مراحل‌ توسعه‌ است.»( ازکیا و غفاری،۱۳۸۳: ۲۹۰)
در نهایت مفهومی که ما در این تحقیق از مشارکت مد نظر قرار دادیم، در مفهومی نزدیک به تعریف اوکلی از مشارکت است که بعد کاربردی مشارکت را « حساس سازی مردم و در نهایت افزایش پذیرش و توانایی آنان برای پاسخگویی برنامه ها، براساس تلاشهای سازمان» می داند.
از نظر گائوتری (Goatri) مشارکت  چندین مرحله را پشت سر گذاشته است و با جریانهای پیاپی گوناگونی در ارتباط بوده است که او آنها را به صورت زیر جمع بندی می کند:
۱- مشارکت ابتدایی و رسمی: که به صورت گفت و گو با مردم متجلی می شود .
۲- مشارکت رفتارگرایانه و شرطی: نوعی از بسیج اجتماعی است که با فنون اجتماعی – روان شناختی، رسانه‌های آموزشی و ساختارهای فرهنگی انجام می شود.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 09:47:00 ق.ظ ]