در سنین اولیه زندگی، کودک با اینکه هنوز راه نمی‌رود، و حرف نمی‌زند، مع‌هذا حس تقلیدپذیری قوی دارد، حرکات و رفتار اطرافیان در ضمیر او حک شده و شخصیت طفل تکوین می‌یابد. پایه‌های شخصیت انسانی در سال‌های اول زندگی شکل می‌گیرد و خانواده به عنوان مهم‌ترین شکل‌دهنده شخصیت، جایگاه خاصی در عقاید و رفتارهای بعدی کودک دارد.
هرچند پیشرفت‌های فناوری و تبعات آن آثار خود را در عرصه خانواده‌ها نیز به‌جا گذاشته و کیفیت ارتباطات اعضای خانواده و ابعاد آن را دچار دگرگونی کرده است، ولی هنوز خانواده نقش مهمی در ساختار ذهنی فرد ایفا می‌کند. امروزه خانواده بیشتر به‌صورت یک واحد اقتصادی درآمده و علت اشتغال پدر و مادر، ساعت نگهداری کودکان در محیط‌های غیر از خانه و به سر بردن در کنار افراد غیر از پدر و مادر، تأثیر کانون‌های آموزش و پرورش، در شکل‌گیری شخصیت کودکان رو به افزایش نهاده است.
با این وجود خانواده هنوز مرکز ثقل همبستگی اجتماعی و اقتصادی است و کودکان و نوجوانان بخصوص در برآوردن نیازهای زیستی و اجتماعی خود همواره به آن متکی هستند. اثر والدین بر گرایش‌های ذهنی و عقاید کودکان، از همان مراحل نخستین مرحله زندگی شروع می‌شود و از همین برداشت‌ها، عادات ابتدایی، پیش‌داوری، علایق، خواست‌ها و هدف‌های کودک و نوجوان در قالب رشد شخصیت به‌طور زیر بنایی شکل می‌گیرد. نظارت اولیا و سایر بزرگ‌سالان در چارچوب خانواده در سالیان نخست عمر حالت انحصاری دارد و همه کنش یا واکنش‌های کودک در برابر عامل تحریک محیط از حوزه این نظارت مخفی نیست.
در این دوران از زندگی است که همبستگی خانواده سبب تشدید یادگیری از راه تقلید، تکرار و تلقین می‌شود. در این مرحله از عمر، کودک بامعنای قدرت و حاکمیت آشنا می‌شود و به مقررات داخلی خانواده و ایفای نقش‌های متفاوت پی می‌برد. تجربه‌های ناشی از اثرگذاری خانواده بر روی کودک باعث می‌شود که زیربنای عواطف و احساسات پی‌ریزی شود. هرچند نقش خانواده چون گذشته‌ها دیگر توانمند و یکپارچه نیست اما هنوز در رشد مهارت‌ها، انگیزش، احساسات و تعیین هدف‌های زندگی کودک نقش ایفا می‌کند و اثر آن به ‌طور مستقیم یا غیرمستقیم بر رفتارهای بعدی بسیار محسوس است.
اعمال انضباط شدید و به‌عکس اندک یا متناوب، بی‌توجهی مادر، عدم نظارت صحیح والدین بر استفاده کودکان و نوجوانان از فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال بی اشتیاقی عاطفی اولیا و بالاخره خانه‌ای که فقط محل خوردن و خوابیدن است. [۴۸]
اثربخشی تربیتی نهاد خانواده را برای کودک به‌شدت تضعیف کرده و راه را برای بروز رفتارهای ناهنجار در سال‌های آینده هموار می‌سازد. دیگر از نواحی نفوذ زندگی خانوادگی بر روی کودک امر گرایش‌های مذهبی، سیاسی است که اگر در مسیر خود نباشد دچار انحراف در کودکان و نوجوانان خواهد شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
انریکو فری: در مورد تأثیر محیط خانوادگی و اجتماعی معتقد است، نوع شغل، محل سکونت، عادات و رسوم هر یک از طبقات اجتماعی در نحوه ارتکاب جرم و نوع آن تأثیر بسیار دارد. درباره عامل اقتصادی عقیده دارد، که بیکاری، فقر و تنگ‌دستی، حتی رفاه و آسایش درصورتی‌که احتیاجات جدیدی به وجود آورد از عوامل ارتکاب جرم است. [۴۹]
به دلیل وابستگی همه‌جانبه کودک به خانواده و کارایی اندک ابزارهای کنترل رسمی در کودکان نقش کنترلی خانواده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است به‌گونه‌ای که محققان، خانواده را مهم‌ترین منبع کنترل رفتار کودکان و نوجوانان می‌دانند. ایوان نای، بزهکاری کودکان و نوجوانان را بیشتر ناشی از ضعف کنترل خانوادگی می‌داند. [۵۰]
«تراویس هیرشی» از مهم‌ترین صاحب‌نظران کنترل اجتماعی، وابستگی، تعهد، مشارکت و اعتقاد را چهار جزء پیوند اجتماعی دانسته است. [۵۱]
بر مبنای این نظریه، افراد هر چه بیشتر وابسته، متعهد، درگیر و معتقد باشند پیوند آن‌ها با عامل نفوذ اجتماعی (خانواده) مستحکم‌تر خواهد بود و خانواده بهتر می‌تواند کنترل درونی را بر اعضای خود اعمال کند. نظریه پیوند اجتماعی با تکیه بر نیروهای درونی فرد، به روشنگری و بیان چگونگی کنترل بزهکاری می‌پردازد، اما از تأثیرات منفی محیط بیرون و پیرامون فرد غافل مانده است. [۵۲]
در تحقیقات انجام شده در زمینه بزهکاری، رابطه نزدیکی را میان بی‌ثباتی شرایط زندگی و محیط خانوادگی نوجوانان و جوانان، با بزهکاری نشان داده است. تحقیقات و شواهد زیادی گویای این واقعیت است که در پس بسیاری از بزهکاری‌های نوجوانان و جوانان کانون خانوادگی ناسالم و متلاشی شده‌ای پنهان است.
پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که خانواده یکی از عناصر بسیار مهم در رفتارهای بزهکارانه جوانان است، به‌ویژه فعالیت‌های مجرمانه پدر و مادر و یا برادران و خواهران خطر افزایش بزهکاری را در اعضای جوان خانواده افزایش می‌دهد. [۵۳]

مبحث چهارم: رسانه

رسانه‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین نمادهای تحول در عرصه زندگی بشر امروز، رفته‌رفته نقش و جایگاهی راهبردی و پیچیده به خود گرفته و به عنوان عاملی سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده در زندگی انسان مطرح‌شده‌اند.
تحت تأثیر رسانه‌ها، فرهنگ سنتی اکثر جوامع دستخوش تغییر و تحول شده و همه مردم تا حدودی متأثر از آنچه فرهنگ واحد جهانی نام گرفته است، شده‌اند.

گفتار اول: تعریف رسانه جمعی

رسانه‌ها به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی کارکرد انتقال میراث فرهنگی و اجتماعی و ارزش‌های جوامع، حتی انتقال بسیاری از مفاهیم سیاسی و ایدئولوژیک را بر عهده دارند.
در تعریف وسایل ارتباط‌جمعی یا به نوعی همان رسانه‌های جمعی می‌توان آن را انتقال دهنده پیام دانست. پس رسانه‌ها «وسایل انتقال پیام‌ها از فرستنده یا فرستندگان به مخاطب یا مخاطبان گفته می‌شود؛ که شامل روزنامه، کتاب، رادیو، تلویزیون، ماهواره، فنّاوری‌های نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت و… است. این وسایل دارای ویژگی‌هایی مانند پیام‌گیران ناآشنا، سرعت عمل زیاد و تکثیر پیام هستند.»[۵۴]
ویژگی‌های این وسایل نمی‌تواند منحصر به‌سرعت بالا و تکثیر پیام و تعداد پیام گیران باشد. ویژگی‌هایی چون تلقین‌پذیر بودن، الگوپذیر بودن، تکثیر پیام و آموزشی بودن و… نیز ازجمله ویژگی‌های رسانه‌های جمعی که در عصر امروز مورد استفاده قرار می‌گیرند، می‌باشد. رسانه‌های جمعی به آن دسته از وسایل ارتباط‌جمعی گویند که در حیطه گسترده و وسیعی نسبت به انتقال داده‌ها (اخبار و اطلاعات و پیام‌ها) اقدام می‌کنند.
در حقیقت رسانه جمعی اصطلاح به فارسی برگردانده شده واژه لاتین Medium است که جمع آن media می‌باشد، است. و منظور از آن دسته از وسایل هستند که موردتوجه تعداد کثیری می‌باشند و از تمدن‌های جدید به وجود آمده‌اند.»[۵۵]
آنچه از لفظ رسانه جمعی برمی‌آید، دربرگیرنده رسانه بودن و وسیله جمعی بودن آن است. به عبارتی باید هم جنبه انتقال دهندگی یا گیرندگی وسیله ارتباطی موردتوجه قرار گیرد و هم جنبه جمعی بودن آن ارتباط. از این جهت که عاملی برای دریافت و یا انتقال اخبار و اطلاعات باشد و جمعی بودن از این دست که هدف آن برقراری رابطه با یک مخاطب یا گروه کوچکی نیست. بلکه جمع کثیری از افراد را در نظر دارد و می‌بایست مورد استفاده افراد زیادی از اجتماع باشد. لذا در مفهوم ساده‌تر رسانه جمعی عبارت است از وسیله‌ای که به انتقال اطلاعات از نقطه‌ای به نقطه دیگر با اهداف مختلف عقیدتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، سرگرمی و… به منظور قرار دادن در اختیار مخاطبین، می‌پردازد.
از این رو وسایلی چون روزنامه، مجله، تلویزیون، ماهواره، سینما، اینترنت، رادیو و… از وسایل ارتباط‌جمعی می‌باشند که البته این‌ها با در نظر گرفتن پیشرفت‌های روزافزون فنّاوری‌ها هیچ‌گاه قابل احصاء نیست.
در تعریفی دیگر وسایل ارتباط‌جمعی به ابزاری گفت می‌شود که در یک جامعه از آن برای ابلاغ پیام‌ها و بیان افکار و انتقال مفاهیم به دیگران استفاده می‌شود. [۵۶]

بند اول: تعریف لغوی رسانه جمعی

رسانه در فرهنگ عمید به هر وسیله‌ای که مطلب یا خبری را به اطلاع عموم مردم می‌رساند، گفت می‌شود. مانند: رادیو، تلویزیون و روزنامه
در فرهنگ لغت معین به معنای هر وسیله انتقال‌دهنده معنا شده است.
در لغت‌نامه دهخدا وسیله رساندن معنا شده است.
رسانه از لحاظ لغوی به معنای «حسرت، اندوه و افسوس»[۵۷] و در جای دیگر به عنوان اصطلاحی کلی که برای اشاره به «سیستم‌ها یا دستگاه‌های انتقال اطلاعات و یا سرگرمی بکار برده می‌شود» [۵۸]تعریف نموده‌اند.
جمع رسانه را به عنوان «مجموعه ابزار و روش‌هایی که برای ارتباط‌جمعی و شخصی بکار می‌رود تعریف کرده‌اند که از لحاظ نوع ارتباط به رسانه‌های شخصی و رسانه‌های جمعی تقسیم می‌شوند». [۵۹]
در فرهنگ روزنامه‌نگاری رسانه جمعی تحت عنوان اطلاع‌رسانی و رسانه شناسی که اصطلاحی کلی و به معنای مجموعه ابزارها و روش‌هایی که برای ایجاد ارتباط با مخاطب انبوه بکار رفته و مورد استفاده قرار می‌گیرد. [۶۰]

بند دوم: تعریف اصطلاحی رسانه جمعی

در مفهوم اصطلاحی رسانه‌های جمعی شامل تنوع بسیاری از رسانه‌ها مثل: روزنامه، مجله، سینما، تلویزیون، رادیو، تبلیغات، بازی‌های ویدئویی، سی‌دی‌ها و… می‌شود. این رسانه‌ها را جمعی می‌نامند زیرا به جمع زیادی از مخاطبان که شامل شمار زیادی از مردم می‌گردند، عرضه می‌شود. رسانه‌های جمعی نه‌تنها با تفریحات و سرگرمی‌ها مرتبط هستند بلکه دربرگیرنده انتقال بسیاری از تجربه‌ها و فعالیت‌های اجتماعی ما نیز هستند.
این اصطلاح در اصل انگلیسی است، «به مجموع متون، ابزار و وسایل را می‌رساند که از توانایی انتقال پیام‌های ارتباط حسی یا اندیشه‌ای در یک زمان به شمار زیادی از افراد و مخصوصاً در فواصل زیاد برخوردارند.»[۶۱]
«اولسون» از رسانه جمعی چنین تعریف کرده است: «رسانه عبارت است از یک تکنولوژی (نه الزاماً ماشینی) برای اطلاع دادن، برای ضبط کردن اشتراک در نمادها است که معمولاً محدود به حواس خاص و همراه با نوعی شکل‌گیری اطلاعات است، نظیر چاپ، انواع طراحی، ضبط‌صوت، تلویزیون و مانند آن‌ها.[۶۲]
«دنیس مک کویل»، معتقد است «رسانه دریچه‌هایی هستند که ما را قادر می‌سازند ماورای محیط پیرامون خود را ببینیم. مفسرانی که به ما کمک می‌کنند تا تجربه را درک کنیم، سکوهایی که اطلاعات را منتقل می‌کنند. علائم راهنمایی که دستورها و جهت‌ها را در اختیار ما می‌گذارند؛ صافی‌هایی که قسمت‌هایی از تجربه را کنار می‌گذارند و بر بقیه تأکید می‌کنند، آینه‌هایی که تصویرمان را منعکس می‌کنند و… . [۶۳]
«هارولد آدامز ایتیس» نیز رسانه را به عنوان عصاره تمدن می‌شناسد و معتقد است، «تاریخ توسط رسانه‌ها در هر عصر و زمانی هدایت می‌شود». وی رسانه‌های ارتباطی را توسعـه ذهن انسان می‌داند و می‌گوید: «رسـانه آنچـــه را که در یک دوره تـاریخی اتفـاق می‌افتد و با اهمیت به نظر می‌رسد تعیـین می‌کند.»[۶۴]
«ژان کازنو» در کتاب خود وسایل ارتباط‌جمعی را این‌گونه تعریف نموده است: «وسایل ارتباط‌جمعی آن دسته از وسایلی هستند که در تمدن‌های جدید به وجود آمده و مورد استفاده‌اند، و ویژگی اصلی آن‌ها قدرت و شعاع عمل گسترده است، اصطلاح ارتباط‌جمعی مشخص‌کننده آن نوع از ارتباطی است که هدف آن برقراری رابطه با یک مخاطب یا گروه کوچکی نیست، بلکه جمع را مدنظر دارد.»[۶۵]

گفتار دوم: مصادیق رسانه جمعی

همان‌طور که گفته شد به لطف پیشرفت‌های چشم‌گیر علوم و فنون و تکنولوژی روز به روز بر تعداد وسایل ارتباط‌جمعی افزوده می‌شود و امکان دسترسی به اطلاعات برای بشر آسان‌تر می‌گردد. به همین دلیل رسانه‌ها را به سه بخش رسانه‌های نوشتاری، رسانه‌های صوتی و تصویری، رسانه‌های مبتنی بر داده‌های دیجیتالی تقسیم کرده‌ایم و تنها به شرح مختصری از مهم‌ترین آن‌ها اکتفا نموده‌ایم.
موقعیت برجسته کشورهای صنعتی و در رأس آن‌ها ایالات متحده آمریکا، در تولید و پخش رسانه‌ای موجب شد، که بسیاری از ناظران از «امپراتوری رسانه‌ای» سخن بگویند. طبق این دیدگاه امپراتوری فرهنگی تازه تأسیس شده است. کشورهای کمتر توسعه یافته بسیار آسیب‌پذیرتر پنداشته می‌شوند چون فاقد منابع و امکانات لازم برای حفظ استقلال فرهنگی خود هستند.

بند اول: رسانه‌های نوشتاری

مطبوعات و نشریات یکی از ابزارهای رسانه‌ای می‌باشند. این دو نهاد در سال‌های پایانی قرن نوزدهم میلادی به شکلی نوین وارد گستره رسانه‌های گروهی شدند. مطبوعات و مجلات و کتاب‌ها و مقالات نقش بسزایی در آموزش و پرورش اطفال و جوانان در زمینه‌های گوناگون دارند که هم می‌تواند در رشد و تعالی آن‌ها تأثیرگذار باشد و هم در انحطاط و بزهکاری آن‌ها، تدوین‌کنندگان قانون اساسی در بند ۲ اصل سوم قانون مذکور به کارکرد آموزشی و تربیتی مطبوعات و نشریات اشاره داشته‌اند که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.

الف: مطبوعات و مجلات

مطبوعات و مجلات و نشریات مختلف نیز یکی از وسایل انتقال افکار محسوب می‌شوند. هرچند وسعت عمل و تأثیر آن‌ها به اندازه تلویزیون و سینما نیست ولی در حد خود می‌تواند جهت فکری اطفال و نوجوانان را تا حدود قابل‌ملاحظه‌ای تغییر دهد و در بزهکاری آنان مؤثر باشد.
مطبوعات و مجلات رنگین همان‌گونه که می‌توانند زوایای تاریک حقایق اجتماعی را روشن نمایند. با قلم شیوای نویسنده، آداب و رسوم غلط و تصورات نادرستی را که در اعماق روح مردم ریشه دوانده است از آیینه ذهن آنان پاک کند، به همان کیفیت نیز می‌تواند با ذکر مطالبی زیان‌بخش و مضر و درج تصاویر مستهجن و فریبنده موجبات انحرافات ساده و آلودگی آن‌ها را فراهم سازد.
این بسته به هدفی است که هر یک از مطبوعات در جهت منظور موردنظر خود دارند. چه اگر منظور از انتشار آن پیروی از آداب و رسوم سنت‌های گذشته در هر سطح و زمینه و با هر کیفیتی که وجود دارد، در جهت خواست‌های مردم برده باشد، چه‌بسا بعضی از آن‌ها منافی با خیر و صلاح عمومی بوده و به حفظ یا گسترش آن‌ها کمک نماید و یا روش مطبوعات در جهت امیال و خواست‌های غیرمنطقی و بعضاً نامشروع مردم بوده باشد و به نشر بعضی مطالب، استعدادهای ناپسند و خفته آن‌ها را بیدار کند و راه‌های مسدود فساد و تباهی را بر روی آن‌ها بگشاید و با ذکر مقالات جنایی و مهیج و ارائه راهکارهای گوناگون ارتکاب بزه، افکار شریر و خطرناک را به آن‌ها تزریق نماید. در این صورت دیری نخواهد گذشت که اجتماع را در جهتی سوق خواهد داد که فساد و انحطاط و بالاخره ارتکاب بزه‌های گوناگون جزء نتایج حتمی آن در این مرحله است. به عنوان مضرترین و خطرناک‌ترین وسیله شوم اجتماعی، موردتوجه جرم شناسان قرار خواهد گرفت. [۶۶]
اصولاً اطفال چندان رغبتی به خواندن روزنامه و جراید کثیرالانتشار و کتاب‌های مختلف ندارند، ولی به خواندن مجلات رنگی و هفتگی و ماهانه و بالأخص داستان‌های کودکان راغب می‌باشند.
مطبوعات و مجلات با چاپ عکس متهم و اغراق در بیان شرح‌حال بزه‌کاران و تشریح تخیلی علل ارتکاب آن، نوجوانانی را که می‌خواهند معروفیت و شهرت پیدا کرده و قهرمان داستان‌های روز باشند و با تقلید از جنایتکارانی که مشهور شده‌اند، به سمت ارتکاب جرم ترغیب می‌نمایند.
کودکان و نوجوانان از تصورات و تخیلات شاعرانه و تشبیهات ادبی لذت می‌برند. سرگذشت‌های پرحادثه و داستان‌های مهیج و تخیلی را دوست دارند. داستان‌های جنایی غیرواقعی و رمان‌های عشقی یکی از عوامل تحریک آتش حس شهرت و حسادت و مفاسد دیگر در اطفال و نوجوانان می‌باشد.
زمانی که مجلات مسائل جنایی و جنسی را بدون هیچ‌گونه ابایی با آب و تاب بسیار می‌نویسند، مسلماً در ذهن اطفال و نوجوانان اثر عمیقی می‌گذارد که آنان را به فکر تقلید و الگوبرداری ازاین‌گونه حوادث می‌اندازد. و این جرئت و جسارت را به آن‌ها می‌دهد تا دست به جنایت بزنند.
آنچه ضروری به نظر می‌رسد وجود یک سانسور و یا یک خودکنترلی در خصوص مطبوعات و مجلات در انتشار مطالب است که این با جذابیت رسانه‌ها در تضاد می‌باشد، زیرا که صاحبان و مدیران این‌گونه جراید به فکر فروش و تیتراژ بالا هستند تا به فکر اطفال و نوجوانان و جوانان.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 10:08:00 ق.ظ ]