تأسی به حجت‌های غیر الهی باعث بروز تشتت در همه زمینه‌ها و بروز ناامنی شده است همه حجت‌ها غیر معصوم و غیر الهی تنها جمعی از مردم را به گرد خویش می‌آورند و پاسخگوی بخشی از وجود معنوی و مادی حیات می‌شوند امّا اگر ویژگی‌های خُلقی و خَلقی امام عصر u و اتکاء ایشان به منبع ناب نبوت، ولایت، عصمت و علم، تاریخ و فرهنگ سرشار از سخا، شجاعت و جوانمرد ی منصفانه و درست فراروی جوانان این دیار گذاشته شود از ایشان حجتی برای بودن و رفتن می‌سازد چنان که به حقیقت حجت نیز هستند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
فرهنگ با توان عجیب و بالقوه و بالفعل خود عاملى است براى :- ایحاد پیوند اعتقادى و نظرى عمومى مردم- ایجاد ساز و کارى اجتماعى و اقتصادى واحد براى تنظیم مناسبات مادى- ایجاد رابطه اى دلنشین با مبدا واحد[۷۴]

۴- احیاء و اقامه عدل در میان مردم :

عموم مردم بیزار از ظلم فراگیرى هستند که نسل در نسل آنان را آزرده است . آنها در میان اقیانوسى مملو از جنون و بى عدالتى ، تشنه کام زلال عدالتند از آنجا که بسیارى از مردم ، گروه ها، مدعیان و به ظاهر مصلحان و خیرخواهان به بهانه اقامه عدل آمدند و در پایان جز به انباشته کردن انبان خود نیندیشیدند و ناشر ظلم و بى عدالتى شدند، دیگر کمتر کسى ادعاى عدالت خواهى و ظلم ستیزى را از فرقه ها و نحله ها مى پذیرد.
فرهنگ انتظار، فرهنگى است که (( کلمه عدل )) را امام خویش ‍ مى سازد و بلافاصله در نسبتى جدى با امام عدل و سلسله ائمه هدى مردم را به تجربه عدالت دلخوش و امیدوار مى کند. احیاء این فرهنگ در ذات خود پاسخگوى نیاز عصرى است که در ظلم و بى عدالتى دست و پا مى زند. احیاء کلمه عدل ، احیاء فرهنگ انتظار ضرورت احیاء عدل ، ضرورت گفتگو درباره امام عصر (( عج )) ، و امام عدل را روشن مى سازد.[۷۵]

۵- حراست از مواریث فرهنگى :

میراث همه انبیاء به نبی اکرم منتقل شد و ایشان حافظ و حامل همه میراث انبیاء شدند و پس از ایشان همه این میراث و همه سنت‌های مرتبط با آن به ائمه هدی منتقل شد تا آن که به امام عصر u رسید. آخرین وصی پیامبر e به عنوان خاتم اوصیاء تمامیت حقیقت دین و سنت و سیره پسندیده و مورد رضای خالق هستی را متجلی خواهد ساخت.
ذکر نام بلند حضرت و احیای فرهنگ انتظار همه میراث و سنت‌ها را به نسل جوان منتقل می‌سازد و ذکر بلندی که قلب‌ها را ذکر می‌کند و همت جوانان را به مصافی بزرگ می‌خواند. سنت‌های تربیت بدنی و رسوم پهلوانی همه باید در راستای فرهنگ انتظار و ولایت باشد، نظام تعلیم و تربیت و مواد آموزشی باید جهت گیری و سمت و سویشان حول محور انتظار و ولایت باشد. اشعار شاعران اهل معرفت و تفکر این سرزمین جملگی باید بر مدار ولایت باشد.
نباید زندانى کردن همه سنت ها و اشیاء باقى مانده از اعصار کهن در قاب هاى شیشه اى موزه‌ها و تالارها را حراست از میراث فرهنگى تلقى کرد و در عمل و نظر به سمت و سوى عالم غربى رفت حفظ که این عین جدایى و دورى است و حراست از مواریث فرهنگی و احیاگری نیاز به قطب میانی و محور مراجعه و حجت شناخته شده دارد و آن حجت مهدی موعود است.[۷۶]

عناصر فرهنگ انتظار:

همان گونه که بیان کردیم، هر فرهنگی، از مجموعه عناصر فرهنگی تشکیل شده است که این عناصر، محتوا و خمیر مایه آن فرهنگ را تشکیل می‌دهند. فرهنگ مهدوی نیز از این قاعده مستثنا نیست، بنابراین به برخی از مهمترین این عناصر اشاره می‌کنیم؛

الف. باور‌های فرهنگ انتظار:

باورهای فرهنگ مهدوی، عناصر زیربنایی آن را تشکیل می‌دهند. که عبارتند از؛

۱-خدا محوری:

«اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ»[۷۷] هیچ معبودی نیست، جز او که زنده و قائم به ذات خویش است.
آنچه شیعه را به سوی یک انتظار فعال و یک نگرانی شدید می‌کشاند، تسلط مشرک و بت پرستی مدرن و غیر مدرن و ترویج بی‌خدایی و فقدان رنگ و بوی خدا در نفوس انسانها و روابط حاکم بین آنهاست و به همین دلیل منتظران در انتظار تکوین هسته مرکزی خواسته‌های خود یعنی توحید و یگانه پرستی در جوامع انسانی هستند و در جستجوی بقیه اله وجه اله و باب اله لحظه شماری می‌کنند.
امام صادق u می‌فرماید:
«اذ قامَ القائمُ لا یَبقی أرضٌ الّا نودِیَ فیها بشهادَهِ اَن لا اله الّا الله و اَنَّ محمداً رسول اله[۷۸]
«چون قائم قیام فرماید در روی زمین جایی باقی نمی‌ماند مگر این که در آن ندای شهادت به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر برمی‌خیزد.»
آری رنگ غالب انتظار شیعه، رنگ توحیدی و صبغه الهی است و هدف اصلی و اساسی شیعیان، شرک زدایی از فرد و جامعه و جاری نمودن تفکر توحید و رفتار توحیدی است.[۷۹]

۲-اعتقاد به نبوت:

« وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ»[۸۰]؛ هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این که به اذن خدا، مردم موظف به اطاعت از او هستند.

۳-اعتقاد به امامت:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ»[۸۱]؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خدا را اطاعت کنید.

۴-تأکید بر پیوند دین و سیاست:

چرا که منجی، برقراری یک نظم سیاسی عادلانه را در رأس همه امور خویش قرار می‌دهد.
مبارزه جدی شیعه و امامان شیعه بر اساس باز پس گیری قدرت و سیاست از دست سفیهان سیاسی و در اختیار گرفتن نظام سیاسی بر اساس نظام ولایت و امامت بوده است.
این مبارزه و جدال حق با باطل و یا نیروهای حق نما هنوز به نتیجه لازم نرسیده تا حدی که اسطوره این قدرت هنوز در پس پرده غیبت در انتظار ورود به عرصه اجتماع جهانی می‌باشد.
ولاء سیاسی اهل بیت علیهم السلام هیچ گاه به فعلیت مطلق نرسیده و همواره همچون فدک حضرت زهرا علیها السلام در دست غاصبان بوده است و لذا یکی از ارکان اساسی انتظار منتظران، انتظار قدرت اسلام و انتظار سیاست الهی اسلام است.[۸۲]

ب. ارزش‌های فرهنگ انتظار:

عنصر مهم دیگر هر فرهنگ را ارزش‌های آن فرهنگ شکل می‌دهند؛ ارزش‌هایی که خود بر مبنای باور‌ها تعریف می‌شوند و بر خوبی و بدی امور دلالت دارند. ارزش‌های خاصّ، مورد توجّه این فرهنگ عبارتند از:

۱-انتظار فرج

انتظار فرج که عبادت به شمار می‌رود و در بخش‌ پیشین به طور مفصل به آن پرداخته شد.

۲-معرفت امام عصر

باید قبل از قیام مهدی u او را شناخت و از او پیروی کرد
چنانچه امام صادق u فرمود:
«رسول خدا e فرمودند: خوشا به سعادت آن فردی که قائم u ما را قبل از قیامش شناخته و به او اقتداء کرده است، دوست او را دوست داشته و از دشمن او بیزاری بجوید و امامان قبل از او را نیز ولی و سرپرست خود بشناسد این چنین افرادی دوستان من هستند و دوستی و مهر مرا به خود جلب کرده‌اند و گرامی‌ترین امت من نزد من هستند آری امامان همه از یک نور و یک ریشه‌اند و همه مسلمانان قرآن و اسلامند و باید به همه معتقد بود و شناخت و معرفت واقعی به همین است به اضافه تسلیم بودن در برابر ادامه آنها و عمل به فرموده‌های آنها و الگو قرار دادن روش و منش آنان.»[۸۳]
درست است که پس از آن که جهان پر از ظلم و جور شد امام قائم ظهور می‌کند. امّا این مربوط به مخالفان امام و گنهکاران دور از امام u است. امّا شیعیان و علاقمندان به امام هر قدر گنهکار باشند به همین اندازه ظهور امام به تأخیر می‌افتد چنانکه در فرازی از توقیع امام زمان u به شیخ مفید رحمه الله» آمده: «اگر شیعیان ما- که خداوند توفقشان دهد- همگان در پیمانی که با ما داشتند، متحد می‌شدند، هرگز برکت دیدار ما از آنها تأخیر نمی‌افتاد، و هر چه زودتر سعادت دیدار ما را با معرفت کامل پیدا می‌کردند ولی آنچه باعث این دوری و سلب این توفیق دیدار شده خبرهایی است که از اعمال ناپسند آنان به ما می‌رسد.»[۸۴]

۳-ناخشنودی از وضع موجود یا قانع نبودن به آن

از ارزشهای فرهنگ انتظار این است که انسان به آن حد از آگاهی و شناخت برسد که بفهمد وضع موجود جهان و مناسبات حاکم بر آن به هیچ وجه خشنود کننده نیست و شرایطی که در آن زندگی می‌کند تناسبی با عظمت وجودی انسان و شأن او ندارد.[۸۵]

۴-باور به آینده مطلوب

انسان منتظر به آینده‌ای درخشان امیدوار و خوش بین است. هر قدر در دنیا مفاسد بیشتر شود و دنیای به اصطلاح متمدن، جهان بشریت را به سوی توحّش و بربریت پیش ببرد و از کارهای عقلانی و منطقی فاصله بگیرند و خشم و شهوت را بر عقل چیره سازد، باز موضوع انتظار نقطه امیدی است که بعد از این همه جهل و غفلت و نادانی و ظلمت و یأس و نگرانی، فروغی روشنی بخش را نوید می‌دهد که در آینده نه چندان دور جهان به نور کمال و معنویت روشن خواهد شد.
انسان خسته از این همه ظلم و ستم و دروغ و مکر و ریا، با خود زمزمه می‌کند که آیا می‌شود چنین روزی برسد که این همه مشکلات حل گردد و با خود نجوا می‌کند:

 

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی   دل زتنهایی به جان آمد خدایا همدمی
موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 10:26:00 ق.ظ ]