کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia



جستجو






آخرین مطالب


  • شفرد و فوترل۱ (۱۹۶۹) مفهوم بازاریابی و بازاریابی محصولات کشاورزی را از دو دیدگاه بررسی کردهاند، بازاریابی براساس تعریف محدود آن، به کلیه خدماتی که از زمان برداشت محصول تازمانی که به دست مصرفکننده نهایی میرسد اطلاق میشود. در حالی که براساس تعریف گسترده آن
  • " دانلود پایان نامه و مقاله | قسمت 4 – 2 "
  • رابطه بین عدالت سازمانی و تمایل به ترک خدمت کارکنان گمرکات ...
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بهبود روش های تخصیص منبع مبتنی بر توافق نامه سطح سرویس- فایل ۱۹
  • پژوهش های انجام شده درباره رابطه بین رهبری تحول آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی از طریق ...
  • دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – گفتار دوم : لیبرالیسم و عدم دخالت دولت در فرهنگ – 8
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع مقایسه ی مولفه های نابرابری آموزشی بر اساس مکتب انتقادی با ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه و مقاله درباره بررسی بهره وری از ضایعات پوست لیمو به عنوان جاذب در حذف ...
  • مطالب با موضوع : بررسی وضعیت کیفیت ارائه خدمات درشعب مختلف بانک اقتصاد نوینشهر بندرعباس بر اساس ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره :ارزیابی فرایند تدوین طرح جامع راهبردی- ساختاری شهر تهران- فایل ۲۵

  •  
      مقالات و پایان نامه ها درباره :طراحی و اعتبارسنجی الگوی بومی برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مولفه های ... ...

    با عنایت به آنچه گفته شد وجود خدای متعال عین زیبایی و جمال است و هستی نیز که آفریده خداوند بوده و مظاهری از وجود اوست زیبایی را در خود دارد هر چند مظاهر و نمودهای بی شماری دارد که این نمودها در عوالم هستی اعم از عالم لاهوت،عالم جبروت، عالم مثال و عالم سوت گسترده شده است.
    ۲-۱-الف)انسان موجودی زیباگرا و زیباجو می باشد.
    اتخاذ هر گونه رویکردی در الگوهای برنامه درسی به معنای پذیرش یک دسته مفروضات راجع به ماهیت انسان است داویدسون[۷۱]می نویسد پاسخ به این سوال که ماهیت انسان چیست؟ راهنمای اتخاذ نوع راهبرد آموزش و یادگیری، نوع ارتباط بین یادگیرنده و یاددهنده و مواردی از این نوع است از این رو ماهیت انسان در اینجا نیز از منظر زیبایی شناسی مورد بررسی قرار می گیرد.
    فوشی(۱۹۷۴)بیان می دارد ساحت انسان از شش جنبه تشکیل شده است که شامل جنبه های ذهنی، هیجانی،اجتماعی، جسمانی، زیبایی شناسی و معنوی می باشد. آموزش و پرورش انسانگرایانه باید به کل وجودی انسان توجه نماید. از این رو بُِعد زیبایی شناسی جزئی از وجود انسان است وی می گوید اگر فردی واکنش و پاسخ زیباشناختی نداشته باشد فردی غیرعادی بوده و دیگران او را طرد می نمایند و این یک حالت مخرب برای وجود آن فرد بوده که سرانجام می تواند به نابودی وی بینجامد.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    در رویکرد اسلامی نیز که محرک رفتار انسان گرایش های فطری و میل به کمال است زیبایی جویی و زیبایی گرایی ازجمله گرایشها و تمایلات عالی انسان می باشد طوری که عشق به خوبی ها و زیبایی ها در سرشت انسان نهفته است(کوثری،۱۳۸۶). مطهری(به نقل از تاجدینی،۱۳۶۹) بیان می کند:
    «با عظمت ترین اثر هنری برای جانورانی مثل موریانه غذای خوبی است و تنها آدمی در اعماق وجود خویش گرایش به زیبایی را دارد و آنچه مسلم است این است که انسانها چیزهایی را زشت و چیزهایی را زیبا می دانند و این بزرگترین دلیل بر تمایل انسان به زیبایی، زیباسازی و هنر است و منشأ این تمایل گرایش متعالیه در سرشت انسان است. انسان آوای خوش و دلنشین را با آوای زشت و ناهنجار یکی نمی داند صدا که صداست چرا یکی دلنشین و یکی ناهنجار است این تفاوت بر این نکته اشاره دارد که انسان مرتبط با مبدأ جمال و زیبایی است و خالق زیبایی انسان را مجهز به فطرت خاصی کرد که زیبایی را درک کرده و از آن لذت ببرد و خود نیز آفریننده زیبایی باشد و انسان تنها موجودی است که واجد این ویژگی هاست و کارهایش را با زیبایی همراه می کند».
    محمدیان(۱۳۷۹) نیز در این باره می گوید:
    «میل به زیبایی فطری است چون آن چه جزءِ فطرت است با بیرون تطبیق دارد و نیازهای فطری پاسخ بیرونی دارند برای میل به زیبایی هم باید مظاهر زیبایی در بیرون داشته باشیم. البته ممکن است جواب های بیرونی تعطیل شده، به انحراف کشیده شده و یا تضعیف شوند مثل اینکه برای میل به غذا، غذای ناسالم داده شود لذا هر نیازی باید پاسخ صحیح و مشروع بیابد که زیباگرایی نیز از این قاعده مستثنی نیست چرا که تحریف و تضعیف در قالب همان خاستگاه فطری صورت می گیرد و اگر کسی به نازیبایی ها گرایش پیدا کند از گرایش به زیبایی ناشی شده و نام زیبایی به آن می دهد».
    جعفری(۱۳۶۹،ص۱۶۲) در این باره می افزاید:« علت زیبایی گرایی انسانها، مسئله زیبایی، تشخیص زیبایی و رفتن به دنبال زیبایی ها ریشه در روح ما دارد شاید یک علت بسیار مهم برای خلق زیبایی هایی که خداوند در طبیعت آفریده یا در درون ما به ودیعه نهاده است این باشد که اصلاً روح در این دنیا بدون دریافت زیبایی نمی تواند آرام بگیرد و دوام بیاورد».
    در الگوی پیشنهادی این نوع ماهیت انسان به عنوان یک مبنای اساسی مورد توجه قرار گرفته است و گزاره هایی که در این الگو ارائه شده اند ریشه در این مبنا دارند. به عبارت دیگر زیبایی گرایی، زیبایی جویی و زیبایی آفرینی انسان پایه و اساس گزاره ها و مؤلفه هایی است که در سایر بخش های الگو یعنی اصول و عناصر ارائه می گردد.
    ۳-۱-الف)زیبایی پدیده دو قطبی است
    درباره ماهیت زیبایی سه نظریه وجود دارد الف) نظریه برون ذات که بیان می کند زیبایی نمودی است عینی که مورد پسند ذهن و خوشایند است و ذهن آدمی هم نقشی جزء منعکس ساختن آن ندارد. ب) نظریه درون ذات: بیانگر این است که زیبایی درک و دریافت ذهنی از پدیده های عینی است و عواطف، احساسات و برداشت افراد در زیبا پنداشتن یک شی نقش دارد. ج) زیبایی پدیده دو قطبی است. یعنی زیبا بودن یک شی به ویژگی های عینی آن شی و برداشت آدمی بستگی دارد.
    بررسی دیدگاه های اندیشمندان اسلامی نشان می دهد که برخی از قبیل طباطبایی، فارابی و ابن سینا بیشتر بر ویژگی های خود شی و برخی مانند مطهری بر برداشت ذهن و ذوق تأکید می نمایند برخی نیز همانند مصباح بر هر دو یعنی ویژگی شی و برداشت مخاطب اشاره می‌نمایند. آنچه در این الگو مد نظر قرار می گیرد دیدگاه سوم و نظریه دو قطبی یا همان عینی-ذهنی است بدین صورت که نمودهای زیبایی مانند دیگر حقایق و پدیده های طبیعی واقعیت دارند خواه انسانی وجود داشته باشد که آنها را ببیند و از آنها لذت ببرد و خواه انسانی آنها را نبیند اما مسئله اینست که نباید زیبایی صرفاً در این واقعیت متوقف شود بلکه انسان هست که باید از آن واقعیت عبور کرده و واقعیت و زیبایی دیگری که عالی تر،معقول تر و اصیل تر است را دریابد.
    موضوع دیگری که در این میان قابل طرح است جایگاه علم حضوری در درک زیبایی است. اکبری(۱۳۹۲) بیان می کند بنا بر نظریه ملاصدرا چون وجود و زیبایی مساوق هم هستند زیبایی نیز همانند وجود با علم حضوری درک می شود و ما به حقیقت زیبایی علم حصولی نداریم. در مقام علم حضوری شدت و ضعف وجودی مدرِک و مدرَک است که شدت علم را معین می کند هر چه متعلق ادراک، شدیدالوجودتر باشد و هر چه مدرِک در مرتبه شدیدتری از وجود باشد مرتبه ادراک بالاتر خواهد بود.
    این عبارت نیز از یکسو بیان کننده اهمیت شهود و علم حضوری در زیبایی شناسی است و از سوی دیگر دو قطبی بودن زیبایی را می رساند. در واقع درست است که طبیعت و آثار گوناگون زیبا وجود دارد اما این طبیعت و آثار گوناگون بدون حضور انسان فاقد کیفیت های زیبایی شناسی است و در درک زیبایی، یک رابطه متعامل بین فرد و موضوع ادراک وجود دارد. به عبارت دیگر چون درک زیبایی ها با تجربه انسان عجین می شود و در برخورد با زیبایی ها به تجربه زیبایی شناسی دست می یابیم و همچنین تجربه محصول تعامل فرد و محیط است از این رو ترکیب و ادغام جنبه عینی و ذهنی زیبایی می تواند بهتر کارساز باشد تا بتوان قضاوت صحیح در مورد زیبایی ارائه نمود.
    ۴-۱-الف)کمال آفرینی زیبایی و هنر واقعی
    هر اثر هنری تلفیقی از صورت و ماده یا فرم و محتواست. فرم و محتوا دارای دو نوع ویژگی است الف)ویژگی زیباشناختی ب)ویژگی ارزشی . برای مثال اگر موسیقی را در نظر بگیریم هر اثری در این زمینه فرم و محتوایی دارد که فارغ از ویژگی زیباشناختی آن اگر متضمن امر فساد و انگیزه باطلی باشد بی شک به لحاظ ارزشی دارای ارزش منفی است(تاجیک و حسینی،۱۳۹۱).
    حال سوال این است با چه ملاک و معیاری می توان آثار هنری و زیبایی های اصیل و واقعی را از دیگر آثار تفکیک نمود؟ به عبارت دیگر وقتی زیبایی موجد لذت است کدام زیبایی ها موجب لذات واقعی شده و لذت کاذب به بار نمی آورند؟
    ملاصدرا براساس پذیرش مساوقت وجود و زیبایی حرکت اشتدادی را مطرح می سازد بدین صورت چون مطابق فلسفه ملاصدرا وجود متغیر و دارای حرکت اشتدادی است در این حرکت موجودات استکمال می یابند و به سوی خداوند حرکت می کنند لذا در زیبایی نیز این حرکت اشتدادی وجود دارد. به زبان دیگر زیباها در حال زیباتر شدن هستند هر موجودی به انداره بهرۀ وجودی خود زیباست برای مثال اشتداد زیبایی در انسان با محوریت اختیار است اگر انسان مطابق طرح و نقشه الهی عمل کند و کمالات لایق خود را به فعلیت رساند زیبایی اش اشتداد می یابد(اکبری،۱۳۹۲).
    در واقع زیبایی های اصیل و هنر های واقعی هنرهایی هستند که موجب تعالی و رشد کمالی مخاطب می شوند اما آنچه در این میان حائز اهمیت است درجه رشد و کمالی مخاطب می باشد که تعیین کننده است. مصباح(به نقل از تاجیک و حسینی،۱۳۹۱) لذت ناشی از زیبایی را نتیجه ادراک و توهم ملائم با نفس می داند اما لذت و شیفتگی در برابر هنر و زیبایی بسته به مخاطب آن کاملاً امری نسبی است یعنی با توجه به اینکه زیبایی دو قطبی است و احساسات و عواطف مخاطب در درک آن تأثیر دارد مجذوب و شیفته شدن به زیبایی خاص در حالی که به ترقی و پیشرفت یک فرد کمک می کند در همان حال موجب سقوط و تنزل فرد دیگری می شود.در واقع جذب شدن فرد به زیبایی با توجه به مرتبه وجودی او ارزشگذاری می شود.
    به عبارت دیگر ادراک زیبایی و ادراک هنری از شرایط فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و غیره تأثیر می پذیرد پس نمی توان در مورد ارزش هنر حکم قطعی مثبت یا منفی صادر کرد زیرا هر اثر هنری و زیبایی می تواند ارزش منفی یا مثبت با توجه به مخاطب خویش بیافریند اما می توان گفت اگر موضوعی یا اثری با کمال مراتب بالاتر تزاحم داشته باشد ارزش منفی خواهد داشت و اگر موجب استکمال شود دارای ارزش مثبت است. حال چون عالم ماده عالم تزاحم هاست و ممکن است کمال موجودی با کمال موجود دیگر در تزاحم باشد یا حتی کمال بُعدی از وجود موجودی با کمال بُعدی دیگر از وجود همان موجود در تزاحم باشد چگونه باید عمل کرد؟ مصباح(به نقل از تاجیک و حسینی،۱۳۹۱) می گوید هنگام تزاحم میان لذات گوناگون در مواردی که ساحت های وجودی ناظر به آنها در عرض هم نباشند می باید مراتب ابعاد وجودی(حسی،خیالی،عقلی) انسان را در نظر گرفت و در مواردی که لذت ها در عرض هم اند می باید برآیند آنها را در نظر گرفت برای نمونه در مواردی که لذتی ناظر به بعد حسی وجود آدمی با کمال روحی و در نتیجه لذت روحی او در تضاد باشند با نظر به اینکه اساساً بدن انسان ابزاری برای تکامل روح است و در نتیجه روح در مرتبه بالاتری قرار دارد لذت روحی ارزش بالاتری می یابد.
    ملاصدرا (به نقل از اکبری،۱۳۹۲) نیز بیان می کند محبوب هر فرد انسان همان چیزی است که مشابه و مماثل اوست با توجه به اینکه انسانها از این حیث متنوع اند هنرها نیز متنوع اند اما تنها هنر واقعی، هنر الهی است و هنر های دیگر با تعبیر شهوی، غضبی، شیطانی هنر نُما هستند برای مثال ممکن است کسی که در مرتبه شهوی قرار دارد افعال خود را هنر بپندارد در حالیکه فعل او صرفاً برای کسانی که در آن مرتبه هستند هنر می نمایاند نه اینکه واقعا هنر باشد. در توصیف هنر الهی یا هنر فرشته ای نیز باید گفت که محتوای آن اموری همچون توجه دادن به هدف والای زندگی، دوری از شیطانی بودن، عدم رضایت به زندگی نباتی و حیوانی ،کمک به دیگران جهت خدایی شدن و غیره است و هدف آن رساندن انسان به همان هدفی است که برای آن خلق شده است.
    ۲-الف) مبانی جامعه شناسی
    هنر و زیبایی شناسی همچون دین، سیاست، اقتصاد و غیره از منظر جامعه شناسی قابل بررسی است. واقعیت ریشه داشتن هنر در تجربه اجتماعی یکی از بخش های بنیادی هنر است و فقط با جهل و غرض می توان هنر و تجربه اجتماعی را جدا از هم توجیه کرد(دوینیو[۷۲]،۱۳۸۴).
    زیبایی شناسی رشته فراتاریخی و فرااجتماعی نیست تولید، پذیرش و ارزیابی هنر همواره اموری اجتماعی اند هنر دارای هستی ارتباط است و به مثابه یک فرآورده فرهنگی نباید صرفاً وجود داشته باشد بلکه باید مخاطبانی آن را تجربه کنند از این رو جامعه شناسی هنر بررسی می کند که چگونه گروه های مختلف انسانی برای خلق آنچه ما هنر می نامیم با یکدیگر همکاری می کنند چگونه آثار هنری را بکار می گیرند و هنر در زندگی آنان چه نقش و جایگاهی دارد(رامین،۱۳۹۲). گویو[۷۳](به نقل از باستید[۷۴]،۱۳۷۴،ص۵۳)نیز می گوید« تمام احساس ها مسری اند اما آنکه از همه مسری تر است احساس زیبایی شناسی است در برابر یک نمایش زیبا یا یک منظره باشکوه لذت درونی بسیار نیرومندتر از آن است که بتوانیم آن را فقط برای خود نگه داریم و نیازمند آن هستیم که با دیگری تقسیم کنیم به دیگری منتقلش سازیم و آنرا با هم زندگی کنیم».
    در اینجا پرداختن به دیدگاه ها و نظریات مختلف جامعه شناسی درباره هنر و زیبایی شناسی میسر نیست لذا مباحث مربوطه در دو عنوان هنر به مثابه نهاد اجتماعی و هنر به مثابه فعالیت گروهی به شرح زیر ارائه شده است.
    ۱-۲-الف) هنر به مثابه نهاد اجتماعی
    نهادهای اجتماعی عبارت اند از رابطه ها، واقعیتها و شیوه های سازمان یافته ای از الگوهای رفتاری و مدلهای فرهنگی که در روند تحول جامعه بوجود آمده اند نهادهای اجتماع در واقع بر اثر نیاز انسان در سیر تکوینی جامعه پدیدار شده اند و پاسخگوی نیازهای انسان هستند(گلشن،۱۳۸۰). با این توضیح هنر کنار نهادهایی مانند سیاست، دین، آموزش و پرورش و غیره قرار می گیرد. باستید(۱۳۷۴) می گوید هنر نه تنها به نهادهای اجتماعی وابسته است بلکه خود نهاد اجتماعی ویژه ای را پدید می آورد و یک نهاد واقعی را شکل می دهد. هنر یک زبان و ابزار همبستگی اجتماعی و حتی جهانی است. هنر با نظام نمادهای عاطفی سروکار دارد و همبستگی حاصل از این نمادها قدرت بیشتری از همبستگی حاصل از نظام نمادهای کلامی دارد. ویکتوریا الکساندر(به نقل از رامین،۱۳۹۲) درباره ارتباط هنر و جامعه دو رویکرد شکل دهی و بازتاب را مطرح می کند که در رویکرد شکل دهی هنر شکل دهنده، تحکیم کننده، تضعیف کننده، ایجاد کننده و مضمحل کننده واقعیتها می تواند باشد و در رویکرد بازتاب هنر بیانگر واقعیات اجتماعی است و جامعه را بازتاب می دهد هر چند نمی توان به طور قطع و یقین هنری را صرفاً بازتاب یا شکل دهنده نامید زیرا هنری که با هدف بازتاب تولید می شود چه بسا هنر شکل دهنده نیز می تواند باشد و برعکس. به هر حال این دسته بندی حاکی از درهم تنیدگی و ارتباط تنگاتنگ هنر و جامعه می باشد هنر از یکسو محصول جامعه است و از سوی دیگر جامعه می تواند معلول هنر باشد. فرانکاستل[۷۵](به نقل از رامین،۱۳۹۲) می گوید اثر هنری مانند سیاست، اقتصاد و دین می تواند به ما امکان دهد با چند و چون امور اجتماعی آشنا شویم اثر هنری به ما کمک می کند که آنچه جامعه شناسی نمی تواند ببیند را ببینیم یعنی دگردیسی حساسیت جمعی، رویاهای تخیل تاریخی، تغییرات و تنوعات نظام های طبقه بندی و سرانجام جهان بینی های گروه های مختلف اجتماعی و سلسله مراتبی را که کل جامعه تشکیل می دهد به درستی درک کنیم.
    هنر به عنوان یک نهاد اجتماعی همانند دیگر نهادها کارکردهایی می تواند در جامعه داشته باشد در اینجا به برخی از این کارکردها اشاره می شود.
    ۱-۱-۲-الف) نقش هنر در سیاست
    رابطه بین هنر و سیاست یک رابطه دو سویه است طوری که هم هنر در سیاست نقش دارد و هم سیاست در پیشرفت یا عدم پیشرفت هنر و زیبایی شناسی تأثیرگذار است. آنچه که در اینجا مدنظر است نقش هنر و زیبایی شناسی در حوزه سیاست یک کشور است و موضوع نقش سیاست در هنر از حوصله بحث خارج است.
    هنر در سیاست می تواند دو نقش ایفا کند:
    الف) هنر و زیبایی شناسی در حمایت از سیاست
    اگر سیاست را به شکل محدود آن مدنظر قرار دهیم و مصداق آن را تشکل های سیاسی رسمی مانند دولت بدانیم هنر می تواند نقش یک وسیله کاربردی و هدفمند برای دولت ایفا کند. هنر در خدمت سیاست به ثبات سیاسی و بقای قدرت یاری می رساند برای مثال با وقوع دو گونه انقلاب یکی انقلاب سیاسی در شکل انقلاب فرانسه، آمریکا و غیره و دیگری در انقلاب صنعتی؛ نظام های سیاسی به همراه متفکران برآن شدند تا از جهت منافع سیاسی و اقتصادی دولت را به حمایت از هنرهای خاص ترغیب کنند. شکل گیری انواع موزه ها و نگارخانه های متعدد، ایجاد آموزشگاهها و مدارس طراحی، نقاشی و مجسمه سازی با حمایت های مادی و معنوی دولت، تأسیس موزه هنرهای تزئینی همه با چنین خواستی هم سویی یافتند(گرگور،۱۳۶۸).
    ب) هنر در تقابل با سیاست
    همچنان که هنر در اشکال مختلف خود می تواند خدماتی برای سیاست داشته باشد بدیهی است که هنر می تواند با سیاست و شکلهای رسمی دولت به مقابله برخیزد البته هر چند این مفهوم می تواند به سادگی به خدمت سیاسی به رژیم دیگر تعبیر شود لذا منظور از تقابل هنر با سیاست، تقابل با یک رژیم خاص است تابلوها و داستانها، کاریکاتورها و انواع هنرهای دیگر که به نقد واحدهای سیاسی مشخص می پردازند. مارکوزه ازنظریه پردازان مکتب فرانکفورت هنر را اساساً نوعی انتقاد پیشرو می داند زیرا آثار هنری از طریق ساختارهای هسته ای آفرینش هنر مانند قصه و بازنمایی، جایگزین هایی را برای موارد موجود عرضه می دارند در نتیجه به نحو مؤثری امکان تغییر اجتماعی را نشان می دهند و می گوید هر کار هنری اصیل انقلابی است یعنی برهم زننده ادراک و فهم ما از جهان، ادعانامه ای علیه واقعیت مستقر و پابرجا و تجلی تصویر آزادی(به نقل از قزلسفلی،۱۳۸۲).
    در انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نیز عده ای از جوان هایی که شعار می دادند و برعلیه حکومت پهلوی تظاهرات می کردند نقاش هم بودند و طی انقلاب سعی می کردند به رسالت خود عمل کنند به عبارتی شعارها و ایده آلهای مردم را به تصویر می کشیدند(محبی،۱۳۸۸).
    ۲-۱-۲-الف)کارکرد ترویج دین، ارزشها و اخلاق
    رابطه بین هنر و دین رابطه دو سویه است طوریکه هم مفاهیم و ارزشهای دینی توانایی موضوع و زمینه شدن برای هنر یا هنرهای خاص را دارند که نوع هنر بسته به جهان بینی هر دین متفاوت و گاه متضاد خواهد بود و دین می تواند عامل رشد و تعالی هنر گردد. از سوی دیگر هنر هم می تواند ارزشها و مبانی معنوی دینی را به نحو مناسبی به نمایش بگذارد و همواره می تواند رافع غربت و غفلت انسان شده و یادآور و تذکر دهنده به اصل و مبدأ انسان و جمال مطلق باشد(نقی زاده،۱۳۸۰). در اینجا رابطه دوم یعنی هنر در خدمت دین موضوع بحث ما می باشد و به این کارکرد هنر در جامعه بشری یعنی کمک به ترویج دین ها، ایدئولوژی ها و ارزشها اشاره می نماییم که در دین اسلام نیز به آن توجه شده است
    مطهری(به نقل از تاجدینی۱۳۶۹،صص۱۷-۱۶) چنین بیان می کند:
    «قرآن خود تمام نفوذ خارق العاده اش را از زیبایی و فصاحتش دارد و تا به حال این فصاحت قرآن چقدر از مردم اشک گرفته است آن برای آن است که آن معانی عالی در این لباس لفظی بسیار زیبا آن حس معنوی و جمال دوستی فطری را در اختیار می گیرد و مسخر خود می کند».
    وَ إِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلىَ الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقّ‏ِ یَقُولُونَ رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِین‏(مائده:۸۳)
    هنگامی که می شنوند آنچه را که بر رسول نازل شده است می بینی در اثر شناخت حق چشمانشان اشک می بارد». در قرآن همچنین آمده است که حضرت موسی بیان مقصود خویش را به هارون می سپارد و می فرماید «هو افصح منی لسانا» با اینکه حرف موسی و هارون یکی است اما موسی فصیح بود و هارون افصح، موسی ارائه حق را به هارون می سپارد(همان منبع).
    در حوزه ارزشها و اخلاق نیز هنر همین کارکرد را داراست که نمونه آن را در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس می توان یافت شاعران، مداحان ،نقاشان و غیره با زبان هنر حماسه های پی درپی دلاورمردان صحنه های دفاع مقدس، روحیه مقاومت، ایستادگی و حالت های روحانی و معنوی را بیان می کردند و این نوع بیان ظاهر خشونت آمیز جنگ را کنار می زد و روح متعالی جهاد در راه خدا را به تصویر می کشید که نمونه آن در زیر آمده است.

    ۳-۱-۲-الف)کارکرد اطلاع رسانی هنر

    موضوعات: بدون موضوع
    [دوشنبه 1400-08-10] [ 11:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررّسی و تحلیل آداب نماز و نیایش- فایل ۲۸ ...

    هر چند با تبسّم شیرینت،
    آن چنان
    از خویش میروم،
    که نمی بینمش درست!
    لبخند چشم تو
    در چشم من، وجود خدا را
    آواز می دهد.
    در جسم من، تمامی روح حیات را
    پرواز میدهد
    جان مرا- که از دوریت از من گرفته است-
    شیرین و خوش،
    دوباره به من باز میدهد. »
    (همان: ۱۰۸۸و ۱۰۸۹)
    مشیری همهی چیزهای دنیوی و از همه مهمتر اثبات دلیل وجود خدا را در لبخند چشم معشوق یافته است. در واقع زیبایی معشوق جلوهای از وجود خداوند است که شاعر را به کمال مطلق خدا و ذات بی مثال او سوق میدهد و به شناخت خداوند میرساند.
    ۴-۳-۵ بسامد واژگان و اجزاء و مفاهیم نماز و نیایش
    ۱- «من همه سر بر آستانهی عشق / تو همه ناله در نیایش حق.» (مشیری، ۱۳۸۰، ج۱: ۱۲۰)
    ۲- «درون معبد هستی / بشر، در گوشهی محراب خواهشهای جان افروز.» (همان: ۳۶۴)
    ۳- «نشسته در پس سجادهی صد نقش حسرتهای هستی سوز.» (همان)
    ۴- «به دستش خوشهی پُربار تسبیح تمناهای رنگارنگ» (همان)
    ۵- «جهان در خواب / تنها من، در این معبد، در این محراب: / دلم میخواست: بند از پای جانم باز میکردند.» (همان)
    ۶- «من مناجات درختان را، هنگام سحر، / رقص عطر گل یخ را باد.» (همان: ۴۹۴)
    ۷- «در این رواق ملال، کسی چو من به نماز شکایت استادهست؟.» (همان: ۵۴۱)

    ۴-۴ سهراب سپهری
    سهراب سپهری در میان شاعران نیمایی پیش از انقلاب، شخصیّتی استثنایی بود. شاعر آزادهای که در دورهی تباهیها و جنجالهای روشنفکرانه و غرب گرایانه، سالم زندگی کرد. با صمیمیّتی دلنشین شعر گفت و به همه چیز رنگ معنویت داد. در عرصهی شعر معاصر، نگاه سپهری را باید متفاوتترین نگاه در حوزهی نماز و نیایش دانست. در واقع «هیچ یک از شعرای معاصر به اندازهی او از اشارات مذهبی استفاده نکردهاند، اگر هم به چنین کاری دست یازیدهاند وسعت و شمول آن به اندازهی وسعت و شمول استفادههای مذهبی در شعر سهراب نیست.» (حسینی، ۱۳۷۱ :۵۵)
    جهان سپهری، جهانی خاص است، آنچه در دنیای خاص او میگذرد برای همگان قابل درک نیست. از این رو برای شناخت آن باید ابتدا با دیدگاه ها و جهان بینی سپهری آشنا شد و بعد با دید او جهان را نظاره کرد.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    در اشعار نخست، سپهری به خاطر سرگردانی و احساس ناراحتی که به اطراف و حتّی نسبت به خود دارد، حضور همه جانبهی خدا را احساس نمیکند و تصاویر شعریاش نیز، در بردارنده ی جهان مادّی و پیرامونی وی است:
    «دیـر گاهی است در این تاریـکی
    رنگ خاموشی در طرح لب است
    بانگـی از دور مــرا مـی خوانـد
    لیـک پاهایـم در قیر شب اسـت.»
    (سپهری، ۱۳۸۷: ۱۷و۱۸)
    مفاهیم و تصاویر در این جهان مادّی، ملموس و قابل دسترس است اما دغدغهی سپهری دنیوی و مادّی نیست، میتوان گفت سپهری در تنگنای جهان مادّی و واقعیّتهای تلخ جامعه و هیاهوی زندگی اجتماعی دچار تحیّر شده است.
    این مسئله «از یک سو متأثر از فضای تلخ سیاسی و اجتماعی سالهای ۱۳۳۲ است و از سوی دیگر گویای وضع حال شاعری است که میخواهد از فضای اجتماعی جدا شود و به درون خویش راه ببرد.» (مرادی، ۱۳۸۰: ۲۶)
    در واقع نباید فراموش کرد که سپهری برای رسیدن به جهان آرمانی خویش از همین جهان مادّی و عام می گذرد و دست به سفری طولانی میزند.
    سپهری از زبانی پویا و نمادین بهرهبرده است و به گونهای شعر میسراید که فراتر از مرزها رفته و تمامی ادیان و ملیّتها را جذب خود میکند:
    « نیلوفر رویید،
    ساقهاش از ته خواب شفافم سر کشید.
    من به رویا بودم
    سیلاب بیداری رسید.
    چشمانم را در ویرانهی خوابم گشودم:
    نیلوفر به همهی زندگیام پیچیده بود.
    در رگهایش، من بودم که میدویدم.
    هستیاش در من ریشه داشت،
    همهی من بود.
    کدامین باد بیپروا
    دانهی این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟»
    (سپهری، ۱۳۸۷: ۱۲۵و ۱۲۶)
    نیلوفر نماد انسان کامل و از درونمایههای عرفان شرقی در شعر سپهری است که در طبیعت ستایی او جلوه میکند. «این گیاه یکی از پدیده های عرفانی در آیین بودا به شمار میرود.» (عماد،۱۳۷۷: ۶۸)
    در واقع او با ترکیب عناصر طبیعی و محیطی با آموزههای دینی در روح صیقل خوردهی خویش در پی شناخت جهان و حق و حقیقت و رسیدن به کنه حادثهها و رخدادهای جاری جاودانهی هستی است. سپهری مشتاق درک حقیقت هستی است و در حقیقت از ابتدا بر مبنای این «شناخت» است که حرکتهای شاعرانهی خود را آغاز میکند. او با نگاه خاص و عرفانی خود و با بهره گرفتن از نمادهای موجود در طبیعت، اشعار خود را برای تمامی انسانها قابل درک میکند و به آنها دیگر گونه دیدن را میآموزد و با حرکت به سمت مخلوقات، راه خود را به سوی خداوند پیدا کرده است.
    «این راه، حرکت اندیشه و عرفانی است که منتهای شناخت آن مفهوم «خدا» ست؛ خدایی که هم نزدیکترین است و هم دورترین، هم متجلّی در انسان و هم متجلّی در طبیعت، و هم در آینهی «وحدت وجود» عرفاست.» (حقوقی، ۱۳۷۵: ۴۴)

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      راهنمای نگارش پایان نامه در مورد عنوان شناسایی بات نت ها با استفاده از جریان های ... ...

    روشی برای دسته بندی پدیده‌ها، بر پایه احتمال وقوع یا عدم وقوع یک پدیده‌است و در نظریه احتمالات با اهمیت و پرکاربرد است. اگر برای فضای نمونه‌ای مفروضی بتوانیم چنان افرازی انتخاب کنیم که با دانستن اینکه کدامیک از پیشامدهای افراز شده رخ داده‌است، بخش مهمی از عدم‌اطمینان تقلیل یابد. این قضیه از آن جهت مفید است که می‌توان از طریق آن احتمال یک پیشامد را با مشروط کردن نسبت به وقوع و یا عدم وقوع یک پیشامد دیگر محاسبه کرد. در بسیاری از حالت‌ها، محاسبه احتمال یک پیشامد به صورت مستقیم کاری دشوار است. با بهره گرفتن از این قضیه و مشروط کردن پیشامد مورد نظر نسبت به پیشامد دیگر، می‌توان احتمال مورد نظر را محاسبه کرد.
    پایان نامه
    فرض می‌کنیم    یک افراز برای فضای نمونه‌ای    تشکیل دهند. طوری که به ازای هر   ، داشته باشیم    و فرض کنید    پیشامدی با فرض    باشد، در اینصورت به ازای   ، داریم:
    طبق تعریف احتمال شرطی داریم   . صورت کسر قضیه طبق دستور حاصلضرب در احتمال شرطی، برابر با    و مخرج کسر بنابر قضیه قانون احتمال کل، برابر با    است.
    اگر A و B دو پیشامد مفروض باشند، می‌توان پیشامد A را به صورت زیر در نظر بگیریم A=AB∪AB’.
    زیرا نقطه‌ای که در A باشد باید یا در هر دوی A و B باشد و یا این که در A باشد و در B وجود نداشته باشد.از طرفی می دانیم AB و AB’ ناسازگار هستند، پس می‌توان نوشت:
    P(A)=P(AB)+P(AB’)=P(A│B)P(B)+P(A│B^c )P(B’ )=p(A│B)P(B)+P(A│B’)1-P(B)
    این رابطه بیان می‌دارد که احتمال به وقوع پیوستن پیشامد A یک میانگین وزنی از احتمال شرطی (A│B) و احتمال شرطی (A│B’) می‌باشد. وزن داده شده به هر احتمال شرطی به اندازه احتمالی است که A نسبت به آن مشروط شده‌است. رابطه بالا را می‌توان به صورت زیر تعمیم داد. فرض کنید پیشامدهای B1، B2، … و Bn پیشامدهای دو به دو ناسازگار باشند از طرفی رابطه زیر نیز بین این پیشامدها برقرار است:
    U(i=1)^n Fi=S
    از این عبارت این گونه می‌توان استنباط کرد که حتماً یکی از پیشامدهای B1، B2، … و Bn باید اتفاق بیفتداز طرفی می دانیم که پیشامدهای AB_i که (i=1,….,n) دو به دو ناسازگار هستند و می‌نویسیم
    A= ⋃_(i=1)^n AB_i
    از این جا می‌توان نوشت:
    این رابطه بیان می‌دارد که چگونه می‌توان P(A) را با مشروط کردن به یکی از پیشامدهای داده شده B1، B2، … و Bn محاسبه نمود. به طور کلی این رابطه بیان می‌دارد که P(A) برابر است با میانگین وزنی  P(A|B-c)به نحوی که هر وزن هر جمله برابر با احتمالی است که به آن مشروط گردیده‌است حال فرض کنید که پیشامد A اتفاق افتاده و می‌خواهیم احتمال این که یکی از پیشامدهای Bi اتفاق افتاده باشد را حساب کنیم:
    در یادگیری ماشین معمولاً در فضای فرضیه H بدنبال بهترین فرضیه ای هستیم که در مورد داده های آموزشی D صدق می کند یک راه تعیین بهترین فرضیه این است که بدنبال محتمل ترین فرضیه ای باشیم که با داشتن داده های آموزشی D و احتمال قبلی در مورد فرضیه های مختلف می توان انتظار داشت. تئوری بیز راه حل مستقیمی در این خصوص ارائه می دهد سنگ بنای یادگیری بیزی را تئوری بیز تشکیل می دهد این تئوری امکان محاسبه احتمال ثانویه را بر مبنای احتمالات اولیه می دهد:

    فرض کنید که فضای فرضیه H و مجموعه مثال های آموزش D موجود باشند مقادیر احتمال زیر را تعریف می کنیم:
    P(h) = احتمال اولیه – که فرضیه h قبل از مشاهده مثال آموزشی D داشته است اگر چنین احتمالی موجود نباشد می توان به تمامی فرضیه ها احتمال یکسانی نسبت داد.
    P(D) = احتمال اولیه ای که داده آموزشی D مشاهده خواهد شد.
    P(D|h) = احتمال مشاهده داده آموزشی D به فرض آنکه فرضیه h صادق باشد.
    در یادگیری ماشین علاقمند به دانستن P(h|D) یعنی احتمال اینکه با مشاهده داده آموزشی D فرضیه h صادق باشد هستیم این رابطه احتمال ثانویه نامیده می شود توجه شود که احتمال اولیه مستقل از داده آموزشی است ولی احتمال ثانویه تاثیر داده اموزشی را منعکس می کندهمانطور که مشاهده می شود با افزایش P(D) مقدار P(h|D) کاهش می یابد زیرا هر چه احتمال مشاهده D مستقل از h بیشتر باشد به این معنا خواهد بود که D شواهد کمتری در حمایت از h در بر دارد. (۱۳)
    فصل ۲ مرور بر کارهای گذشته
    مقدمه
    مرور سوابق، طبقه بندی از شبکه رباتی ارائه می کند به طوری که یک شبکه رباتی می تواند در طول پروژه با موفقیت طراحی شود. طبقه بندی شبکه رباتی بخش مهمی از پروژه است، به طوری که همه جنبه های شبکه رباتی پیش از اینکه طراحی و پیاده سازی صورت بگیرد نیاز به درک دارد.
    مرور سوابق ۶ دسته را شامل می شود: دستور و کنترل (C&C models)، رخدادهای رهاسازی (Trigger events)، پروتکل های ارتباطی، مکانیزم های صف آرایی (Rally mechanisms)، حملات و رفتارها. مرور و تمرکز بر روی یک ارزیابی به روز شده در مورد سه شبکه رباتی مختلف برای درک اینکه شبکه های رباتی چگونه به کار گرفته شده اند و تشخیص اینکه از چه نوعی از حملات استفاده می کنند. استفاده از این دانش در بخش دوم برای طراحی شبکه رباتی تجربی مفید خواهد بود. (۱۴)
    معماری دستور و کنترل
    یک سیستم دستور و کنترل (C&C) توسط بات مستر (Botmaster) برای ارتباط غیرمستقیم با ربات هایش تنظیم شده است زیرا نمی خواهد هویتش آشکار شود و می خواهد دستوراتی که می فرستد مخفی شوند. برای بررسی معماری C&C، سه توپولوژی مرور خواهد شد.
    اِون کوک و همکاران (۱۵) انواع مختلف این توپولوژی ها را در جدول ۱ جمع بندی کرده است:
    جدول ۱ - توپولوژی های دستور و کنترل (۱۵)

     

    توانایی بقا تأخیر پیام مطلوبیت پیچیدگی طراحی توپولوژی
    کم کم متوسط کم متمرکز
    متوسط متوسط کم متوسط جفت به جفت
    زیاد زیاد زیاد
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:13:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره : رابطه هوش هیجانی ورضایت شغلی باسلامت روان بهورزان شاغل دانشگاه علوم ... ...

    از این رو مفهوم هوش هیجانی و روابط مبتنی بر آن اجزا و کلاً اهمیت ویژه‌ای دارد. از لحاظ کلی، هوش هیجانی در دو سطح انفرادی و اجتماعی حائز اهمیت است. در سطح فردی، برخوردار بودن از هوش هیجانی، بدین معنا است که وقتی آدمی که قلبی شکسته یا آرزوهای برباد رفته یا ناکامی رخ داده، پردازش خردمندانه هم‌چنان در او ادامه می یابد.
    تشخیص این نوع هوش هیجانی توانایی- مدار و بحث پیرامون آن در سطح سازمانی، مدارس، مرکز تجاری و سایر موسساتی که قبل از این نسبت به عاطفی بی‌تفاوت و یا حتی مخالف آن بودند، موجه می‌گردد. علاوه بر این اگر عواطف، انتقال‌دهنده‌ی اطلاعات باشند، پس نادیده گرفتن چنین اطلاعاتی، خطرپذیری یک سازمان را افزایش می‌دهد. در سطح اجتماعی، مفهوم توانایی هوش هیجانی یک « فرایند تعالی جویی» را بین دو جریان متخاصم ایجاد می‌کند: عقیده فلاسفه رواقی که عواطف را راهنمایان غیر قابل اعتمادی می‌دانستند و روی‌‌آورد رومانتیک، که معتقد به پیروی انسان از قلب و دل و احساس بودند. شاید این دو طرف متخاصم از طریق هوش هیجانی بتوانند به سطح بالاتری از درک نائل شده، به شکل‌گیری زندگی مسالمت آمیزتر کمک نمایند. (شریفی درآمدی، ۱۳۸۶: ۱۴).
    مهمترین هدف هر سازمانی دستیابی به بالاترین سطح بهره وری ممکن یا بهره وری بهینه است. عاملهای کارآمد در بهره وری عبارتند از : سرمایه، ابزار، روش های انجام کار و نیروی انسانی. بی گمان نیروی انسانی ماهر و کارآمد یکی از مهمترین ابزارها برای رسیدن به هدفهای سازمان است زیرا نیروی انسانی نقشی مهم در افزایش و کاهش بهره وری سازمان دارد یعنی اگر سازمان از بیشترین سرمایه و بهترین فناوری و امکانات برخوردار باشد، اما فاقد نیروی انسانی مولد و با انگیزه باشد، به هدف خود نخواهد رسید.( استوار و امیرزاده خاتونی، ۱۳۸۷).
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    امروزه بسیاری از سازمانها دستخوش تغییرند و هرگونه تغییر نیازمند کارکنان و مدیرانی است که انطباق پذیر بوده و با تغییرات سازگار شوند، در این میان تعامل اجتماعی به شیوهای ایستا و ثمربخش برای بیشتر مدیران و رهبران به عنوان کلیدی در مدیریت تغییرات سازمانی اهمیت فزاینده ای دارد.( سیادت، مختاری پور، ۱۳۸۴).
    مطالعات نشان داده است که گوی رقابت آینده را مدیرانی خواهند برد که بتوانند به طور اثربخش و نتیجه بخش با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند، در این زمینه هوش هیجانی یکی از مؤلفههایی است که میتواند به میزان زیادی در روابط مدیران با اعضای سازمان نقش مهمی ایفا کند به گفته گلمن( ۱۹۹۸)، کاربرد هوش هیجانی شرط حتمی و اجتناب ناپذیر در سازمان به حساب میآید. اخیراً برخی از دانشمندان نیز دریافته اند که هوش هیجانی با اهمیتتر از بهره هوشی برای یک مدیر و رهبر است. امروزه هوش هیجانی به عنوان نوعی هوش تبیین ده است به این معنی که فرد به چه میزانی از هیجانات و احساسات خود آگاهی دارد و چگونه آنها را کنترل و اداره میکند. نکته قابل توجه در راستای هوش هیجانی این است که مهارتهای هوش هیجانی ذاتی نیست، آنها میتواند آموخته شوند.( سیادت، مختاری پور، ۱۳۸۴).
    مفهوم هوش هیجان برای نخستین بار در سال ۱۹۹۰توسط پیترسالووی و جان مایر مطرح شد که بیان میدارد هوش هیجانی نوعی پردازش اطلاعات عاطفی است که شامل ارزیابی صحیح عواطف در خود و دیگران، ابراز مناسب عواطف و تنظیم سازگارانه عواطف است. ( استوار و امیرزاده خاتونی، ۱۳۸۷).
    هوش هیجانی از نظر مایرو سالووی تنها یک ویژگی مثبت نیست بلکه مجموعهای از توانایی های استدلالی و هیجانی متمایز است و نسبت به هوش اجتماعی توجهی بیشتر به مسائل اساسی هیجانی و فرو نشاندن مشکلات شخصی و اجتماعی افراد دارد. افراد دارای هوش هیجانی بالا در داشتن رضایت بیشتر از زندگی، بهره مندی از محیط خانوادگی و شریک شدن در احساسات اطرافیان نسبت به دیگران متفاوتند و معمولاً افرادی منظم، خونگرم، موفق، با انگیزه و خوش بین هستند. ( استوار و امیرزاده خاتونی، ۱۳۸۷).
    هوش هیجانی یک دسته از تواناییها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد و در این رهگذر عاملی که به نظر می رسد با تنش شغلی مدیران و کارکنان رابطه داشته باشد و از راه های مقاومت و مقابله در برابر تنش می باشد، متغیر هوش هیجانی است. ( نقی زاده، توکلی، میری، اکبرزاده، ۱۳۸۸).
    به نظر انتوناکیس[۳۱] عناصر هوش هیجانی شامل عناصر درونی( خود آگاهی، خود کنترلی، احساس استقلال و ظرفیت، خودشکوفایی و قاطعیت) و عناصر بیرونی( روابط بین فردی، سهولت در همدلی و احساس مسؤولیت) از مهمترین ویژگی های مدیران سازمان ها در پیشبرد اهداف سازمان به شمار میروند. از زمان ظهورسازه هوش هیجانی در ادبیات روانشناسی، این سازه در حیطه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است، از جمله کار و محیط کاری. نتایج تحقیق بشارت و همکاران نشان داد که هوش هیجانی همبستگی مثبت و معنیداری با موفقیت تحصیلی دانشآموزان دارد. رستگار نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسید که بین هوش هیجانی با مدیریت زمان معلمان مقطع متوسطه، رابطه مستقیم معنیدار و با تنش شغلی آنها، رابطه معکوس معنیداری وجود دارد. همچنین نتایج تحقیقات کفتسیس[۳۲] و همکاران نشان داد زیرمؤلفههای هوش هیجانی بویژه احساس استقلال و ظرفیت، خودشکوفایی و خودکنترلی، در پیش بینی تنش شغلی و رضایت شغلی نقش معنیداری دارند. ( نقی زاده، توکلی، میری، اکبرزاده، ۱۳۸۸).
    رهبری یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید، ویژگیهای خاصی را می طلبد که عموماً مدیران برای پاسخ به آنها با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. در این میان تعامل اجتماعی به شیوهای شایسته و ثمر بخش برای بیشتر مدیران و رهبران به عنوان عنصر کلیدی در مدیریت تغییرهای سازمانی اهمیت فزایندهای دارد. بررسیها نشان داده است که گوی رقابت آینده را مدیرانی خواهند ربود که بتوانند به طور اثر بخش و نتیجه بخش با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند. در این زمینه هوش هیجانی یکی از مهارتهایی است که میتواند به میزان زیادی در روابط مدیران با اعضای سازمان نقش مهمی ایفا کند و به گفته گلمن(۱۹۹۸)، شرط حتمی و اجتنابناپذیر در سازمان به حساب آید. در واقع، مدیران موفق تأکید بر ارتقای هوش هیجانی و پرورش قابلیت های عاطفی دارند. این مهم نشان دهنده اهمیت هوش هیجانی و کاربرد آن در سازمان هاست. ( باقرزاده، عیوضی، ۱۳۸۷).
    ۲-۲-۴- پیشینه هوش هیجانی
    در سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰، جنبش جدیدی پدید آمد که میخواست برای اندازه گیری هوش شناختی[۳۳]یا IQ راهی پیدا کند. دانشمندان آن زمان IQ را، که روشی سریع برای جداکردن افراد متوسط از افراد با هوش بود، مورد مطالعه قرار دادند. آنها خیلی زود متوجه محدودیتهای این روش شدند. IQ تنها حیطه محدود مهارتهای کلامی و ریاضی را شامل میشود و هوشبهر بالا، اگر چه میتواند موفقیت فرد در کلاس درس و مراکز آموزشی را پیشبینی کند، اما در ابعاد دیگر زندگی پیشبینیکننده مؤثری نیست. بسیاری از مردم خیلی باهوش بودند اما توانایی آنها در اداره کردن رفتارشان و کنار آمدن با دیگران را محدود کرده بود. به علاوه تحقیقات نشان داد افرادی وجود دارند که هوش متوسطی دارند ولی در زندگی بسیار موفق هستند. ثرندایک استاد دانشگاه کلمبیا اولین کسی بود که مهارتهای هوش هیجانی را نامگذاری کرد. اصطلاحی که او به کاربرد هوش اجتماعی بود که نشانگر مهارت افراد در کنار آمدن موثر با مردم است.( برادبری و جین، ۱۳۸۶، ص ۱۷).
    در سالهای دهه ۱۹۸۰ بود که هوش هیجانی(EQ) نام فعلی خود را به دست آورد. EQ نشان داد که چرا دو نفر با IQ یکسان ممکن است به درجات بسیار متفاوت از موفقیت در زندگی دست یابند. هوش هیجانی در مقایسه با هوش شناختی یا بهره هوشی انعطاف پذیر و قابل تغییر است و به آسانی آموخته می شود. ( باقرزاده، عیوضی، ۱۳۸۷).
    هوش هیجانی و بهره هوشی ضد یکدیگر نیستند، بلکه با هم تفاوت داند. رابطه این دو یک رابطه عموم و خصوص مطلق است یعنی دستیابی به هوش هیجانی بالا مستلزم حداقل سطح متوسطی از هوش انتزاعی است اما عکس آن صادق نیست بنابراین، ممکن است افرادی باشند
    که از IQ بالایی برخوردار باشند ولی سطح هوش هیجانی پایینی داشته باشند. افرادی که از هوش هیجانی قوی برخوردارند، از نظر اجتماعی متعادل، شاد و سر زنده اند و هیچ گرایشی به ترس یا نگرانی ندارند و احساسات خود را به طور مستقیم بیان کرده و راجع به خود مثبت فکر میکنند. آنان ظرفیت چشمگیری برای تعهد، پذیرش مسئولیت و قبول چارچوب اخلاقی دارند و در رابطه خود با دیگران بسیار دلسوز و با ملاحظه اند و از زندگی غنی، سرشار و مناسبی برخوردارند. آنان همچنین با خود، بسیار راحت برخورد میکنند. ( باقرزاده، عیوضی، ۱۳۸۷).
    بهترین حوزه مناسب برای مقایسه هوش هیجانی و هوش انتزاعی( عقلی) محیط کار است، زیرا فرد در محیط کار خود علاوه بر توانمندیهای علمی( که از هوش عقلی ناشی میشود) از قابلیت‌های هیجانی خود نیز استفاده می کند. از این رو، در حوزه توسعه منابع انسانی در سازمانها مفهوم هوش هیجانی به کار گرفته شده است تا به مهارت های هیجانی، علاوه بر قابلیت های تخصصی، توجه شود. ( باقرزاده، عیوضی، ۱۳۸۷).
    بر اساس تحقیقات، هوش انتزاعی حداکثر ۱۰ درصد بر عملکرد و مؤفقیت تأثیر دارد. ( مخصوصاً در حوزه مدیریت)، البته تحقیقات بیان میکنند که هوش عقلی نسبت به هوش هیجانی پیشگوئی بهتری برای کار و عملکرد علمی فرد است. اما زمانی که این سوال مطرح می شود« آیا فرد میتواند در کار خود بهترین باشد و یا مدیری لایق باشد؟» در اینجا هوش هیجانی معیار بهتری است، هوش انتزاعی احتمالاً برای به دست آوردن این جواب کارآیی کمتری دارد. گلمن نیز در کتاب جدید خود به نام (کار با هوش هیجانی، ۱۹۹۸) بر نیاز به هوش هیجانی در محیط کار، یعنی محیطی که اغلب به عقل توجه می شود تا قلب و احساسات، تمرکز میکند. او معتقد است نه تنها مدیران و رؤسای شرکتها نیازمند هوش هیجانی هستند، بلکه هر کسی که در سازمان کار می کند نیازمند هوش هیجانی است. ( باقرزاده، عیوضی، ۱۳۸۷).
    اما هر چه در سازمان به سمت سطوح بالاتر می رویم اهمیت هوش هیجانی در مقایسه با هوش عقلی افزایش مییابد. در این زمینه گلمن و همکاران او معتقدند که هوش هیجانی در تمامی رده های سازمانی کاربرد زیادی دارد اما در رده های مدیریتی اهمیتی حیاتی مییابد. آنان مدعی هستند هوش هیجانی تا حدود ۵۸ درصد بهترینها را در موقعیت رهبری ارشد از ضعیفترینها جدا می سازد و مشخص میکند. زیرا شرایطی که در رأس سلسله مراتب سازمانی به وجود میآیند، سریعتر گسترش مییابند، چرا که هر کسی به مدیر و فرد بالادست خود نگاه میکند. افراد زیردست رفتارهای عاطفی را از مدیران میآموزند. ( بابایی و مؤمنی، ۱۳۸۴).
    هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانات و عواطف در توانمندیهای انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران موثر هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری و با کسب رضایت، و تعهد کارکنان، محقق می سازند. بهره هوشی به خوبی نمیتواند از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصتها و شرایط تحصیلی مشابهی دارند. سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی یا بهره هیجانی را تشکیل می دهند. یکی از امتیازهای هوش هیجانی نسبت به بهره هوشی، اکتسابی بودن آن است که به راحتی قابل یادگیری، تکامل، بهبود و اصلاح است. نه تحصیلات، نه تجربه، نه معلومات و نه هوش، هیچ یک نمیتوانند تعیین کنند که چرا یک نفر موفق میشود و یک نفر دیگر موفق نمیشود. چیز دیگری وجود دارد که ظاهراً جامعه برای آن هیچ توضیحی ندارد. ما نمونه های این موضوع را هر روز در محیط کار، خانه، مدرسه و در محله خود می بینیم. ما مردم با هوش و تحصیلکرده را می بینیم که موفق نیستند، در حالی که عده کمی بدون مهارتها یا خصوصیات بارز بسیار موفق هستند. باید پرسید چرا؟ پاسخ این سوال تقریباً همیشه به مفهومی به نام هوش هیجانی بر میگردد. اگر بتوانیم هیجانهای خود، هیجان های دیگران و اثرات عمیقی را که بر زندگی روزمره ما دارند به طور کامل درک کنیم، میتوانیم افراد موفقی در زندگی باشیم. ( باب الحوائجی، آقا کیشیزاده، ۱۳۸۹).
    امروزه با بروز تحولات سریع محیطی در عرصه سازمان ها، نظیر استفاده از فناوری اطلاعات و شبکه های جهانی که موجب سهولت جریان اطلاعات در سطوح مختلف سازمان است، تخت شدن سازمانها( یعنی فرایند کم شدن تعداد لایه های سلسله مراتب سازمانها، که معمولاً باعث عدم تمرکز و آزادی عمل مدیران سطوح پایینتر میگردد) و حرکت آنها به سمت ساختارهای پویایی مانند ساختار های دایرهای و شبکهای، افزایش میزان رقابت در دستیابی به بازار کار، خدمات و تولیدات سایر کشورها، سازمان ها به سمت کاهش نیروی انسانی و افزایش سطح کیفیت نیروی کار روی آورده اند. بنابراین، سازمانها کمتر مایل به جلب اطاعت اعضاء خود از طریق اجبار هستند بلکه بیشتر به سمت تعهد درونی شده و افزایش اعتماد در سازمان هستند.( باب الحوائجی، آقا کیشیزاده، ۱۳۸۹).
    ۲-۲-۵- ابعاد هوش هیجانی
    گلمن، بوباتزیس وری[۳۴] (۱۹۹۹)، اجزای هوش هیجانی را به شرح زیر بیان کرده اند:
    خودآگاهی:
    خودآگاهی یا تشخیص احساسات در همان زمان که در حال وقوع است، متغیر مهم و کلیدی هوش هیجانی را تشکیل میدهد. توانایی کنترل و اداره لحظه به لحظه احساسات از درک خویشتن و بصیرت روان شناسانه دارد. مدیریان و رهبرانی که درجهای بالا از خود آگاهی دارند، با خودان و دیگران صادق هستند و میدانند که چگونه احساساتشان بر آنها، سایر مردم و عملکرد شغلی شان تأثیر میگذارد. آنها با یک احساس قوی از خودآگاهی، با توجه به اعتماد به نفس برخوردار هستند. علاوه بر این در استفاده از قابلیتهایشان کوشا هستند و میدانند چه وقت درخواست کمک کنند.
    خودنظم دهی (خودمدیریتی):
    کنترل و اداره احساسات مهارتی است که بر پایه خود آگاهی شکل میگیرد. مدیریان و رهبران قادرند محیطی از اعتماد و انصاف خلق کنند. عامل خود نظم دهی به دلایل رقابتی بسیار مهم است، زیرا در محیطی که سازمانها مستهلک میشوند و تکنولوژی کار به سرعتی گیج کننده تغییر مییابد، فقط افرادی که بر هیجاناتشان تسلط یافته اند، قادر به انطباق با این تغییرات هستند.
    انگیزش (خودانگیزشی):
    هدایت احساسات زمینه ساز هر نوع مهارت و موفقیت است و کسانی که قادرند احساسات خود را به موقع برانگیزانند، در هر کاری که به آنان واگذار شود سعی میکنند مولد و مؤثر باشند. رهبرانی که بالقوه رهبر هستند، میل به پیشرفت در آنها درونی شده و برای رسیدن به پیشرفت برانگیخته میشوند. واین اولین علامت رهبران با انگیزه است که به وسیله آن عشق به یادگیری دارند، به انجام خوب شغل مبادرت میکنند و یک انرژی خستگیناپذیر برای بهتر انجام دادن کارها نشان میدهند.
    تعهد سازمانی علامتی دیگر است وقتی افراد شغلشان را برای خودش دوست دارند، به سازمانی که در آن کار می کنند احساس تعهد میکنند و به طور قابل ملاحظهای زمانی که علایم ضد آنهاست، خوش بین باقی می مانند.
    همدلی:
    توانایی دیگری که بر اساس خودآگاهی هیجانی شکل می گیرد، همدلی با دیگران است که نوعی مهارت مردمی محسوب میشود. رهبران همدل سعی میکنند. همه را راضی کنند، آنها با ملاحظه و فکر، احساسات کارکنان را همراه با سایر عوامل در تصمیم گیری ها در نظر میگیرند. امروزه همدلی به عنوان جزیی از رهبری بسیار مهم است. رهبرانی که همدلی را به زیرکی و با زبان بدن هماهنگ می کنند، میتوانند پیام نهانی کلماتی که گفته میشود را بشنوند و درکی عمیق از وجود و اهمیت تفاوتهای قومی و فرهنگی داشته باشند. رهبران همدل بهترین همدردی را با افراد اطرافشان نشان میدهند. آنها دانششان را برای پیشرفت سازمانشان به روش های ظریف اما با اهمیت استفاده می کنند.
    مهارتهای اجتماعی یا تنظیم روابط با دیگران:
    هنر ارتباط با مردم به مقدار زیادی مهارت کنترل و اداره احساسات دیگران است. این مهارت نوعی توانایی است که محبوبیت، قوه رهبری و نفوذ شخصی را تقویت میکنند. رهبرانی که دارای سطوح بالای مهارتهای هیجانی می باشند، اغلب با روحیه هستند. افراد ماهر از نظر اجتماعی به حوزه وسیعی از آشناییها و همچنین مهارتها برای ایجاد رابطه تمایل دارند. این افراد در مدیریت گروه ها ماهر هستند و تجلی ترغیبکنندگی، خودآگاهی، خودنظمدهی و همدلی هستند. مهارتهای اجتماعی میتواند به عنوان کلید قابلیت‌های رهبری در اکثر سازمانها در نظر گرفته شود، زیرا وظیفه رهبر انجام کار از طریق دیگر افراد است. در این راستا، رهبران به مدیریت مؤثر روابط نیاز دارد و مهارتهای اجتماعی آن را ممکن می سازد (سیادت، مختاری پور، ۱۳۸۴).
    هوش هیجانی را یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های شخصیتی افراد معرفی کرده‌اند. به ‌عقیده بار ـ آن (۲۰۰۰)، هوش هیجانی شامل درک، فهم، استدلال و اداره هیجان در خود و دیگران، و مجموعه‌ای از توانایی‌ها، کفایت‌ها و مهارت‌های غیر‌شناختی است که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابله با اقتضائات و فشارهای محیطی، تحت تأثیر قرار می‌دهد (شعاع‌کاظمی و مؤمنی جاوید، ۱۳۸۸).
    عوامل تشکیل‌دهنده هوش هیجانی از دیدگاه بار- آن، عبارت‌اند از:

     

      1. هوش هیجانی درون‌فردی (آگاهی، جرأت‌ورزی، حرمت نفس، خود شکوفایی، استقلال): توانایی شخص را در آگاهی از هیجان ها و کنترل آنها مشخص می کند.

     

      1. هوش هیجانی بین‌فردی (همدلی، مسئولیت‌پذیر یا اجتماعی، روابط بین‌فردی)، توانایی های فرد را برای سازگاری با دیگران و مهارت های اجتماعی مشخص میسازد.

     

      1. توانایی سازگاری (حل مسئله، واقعیت‌آزمایی)، انعطاف پذیری و توان حل مسئله و واقع گرایی فرد را در برمیگیرد.

     

      1. مدیریت استرس (تحمل استرس، کنترل تکانه‌ها)، توانایی تحمل تنش و کنترل تکانههای عصبی را مشخص می کند.

     

      1. خلق‌وخوی عمومی (شادکامی، خوش‌بینی): نشاط و خوش بینی فرد را نشان میدهد (سلاجقه و همکاران، ۱۳۹۰).

     

    نسخه‌های ترکیبی هوش هیجانی در حقیقت، نسخه‌های تجدیدنظرشده مقیاس‌های شخصیت، اما با برچسب هوش هیجانی‌اند. به‌ عبارت ‌دیگر، هوش هیجانی از طریق ارزیابی سنتی شخصیت، سازمان‌های علاقه‌مند به پیش بینی عملکرد خوب را به ‌خود راغب ساخته است. پس می‌توان گفت: به‌دلیل برخورداری از ارزش بالقوه، همه روش‌های ارزیابی شخصیت نمی‌توانند بد باشند و با کمی دقت پی خواهیم برد که مقیاس‌های خود سنجی هوش هیجانی، احتمالاً ترکیبی از ویژگی‌‌های شخصیتی، مانند برون‌گرایی، جامعه‌پذیری، عزت نفس، خوش‌بینی و تعدادی ویژگی جدید، همچون تجربه‌های فراخلقی‌اند. گر چه بخش‌های عمده چنین مقیاس‌هایی، به هوش، هیجان و یا حتی هوش هیجانی ـ به مفهومی که در اینجا اشاره شد ـ توجه چندانی نداشته‌اند، نسبت به پیش بینی ‌ویژگی‌های اصیل شخصیت که تحت عنوان جدیدی ارزیابی می‌شدند، داشتند. این در حالی است که ویژگی‌های اصیل شخصیت، همگی بد بودند، ولی متأسفانه تا سال‌های اخیر، کمتر به ‌آنها توجه می‌شد. (شعاع‌کاظمی و مؤمنی جاوید، ۱۳۸۸).
    اگر شخصی در حال حاضر به مفهوم توانایی هوش هیجانی علاقه‌مند شود، به اشارات واضح و عینی‌تری دسترسی دارد و کمتر نیازمند توضیح اضافی است، زیرا در بدو امر، مفهوم توانایی، یک ویژگی جدید را معرفی می‌کند که با ویژگی‌های پیشین، کمترین هم‌پوشی را دارد. هوش هیجانی، به منزله یک ویژگی‌ تازه، ممکن است موارد مهمی را که پیش از این، غیر قابل پیش بینی (یا کمتر قابل پیش بینی) بود، پیش بینی کند، مثلاً به‌ نظر می‌رسد که هوش هیجانی بالا می‌تواند خشونت کمتر و یا سایر رفتارهای مشکل‌آفرین را پیش بینی نماید. اگر این موضوع کاملاً درست باشد، هوش هیجانی می‌تواند کاربردهای مهمی داشته باشد. در سطح انفرادی، وجود هوش هیجانی بدین معناست که در برخی از حالات ـ که قلب‌های شکسته یا آرزوهای بربادرفته نامیده می‌شوند ـ پردازش اطلاعات همچنان ادامه یابد. تشخیص این نوع هوش هیجانیِ توانایی‌مدار، بحث پیرامون آن را در سطح سازمانی در مدارس، مراکز تجاری و سایر مؤسسه‌هایی که پیش از این، نسبت به زندگی هیجانی بی‌تفاوت و یا حتی مخالف آن بودند، موجه می‌سازد. افزون‌بر‌این، اگر هیجان‌ها، انتقال‌ دهنده اطلاعات باشند، پس نادیده گرفتن آن، خطرپذیری یک سازمان را افزایش می‌دهد. نهایتاً در سطح اجتماعی، مفهوم توانایی، از هوش هیجانی یک فرایند تعالی‌جویی را بین دو جریان متخاصم ایجاد می‌کند. فیلسوفان شاید دو عقیده و رویکرد متخاصم رواقی که هیجانها را راهنمایان غیرقابل اعتمادی می‌دانستند و رومانتیستها که معتقد به پیروی انسان از قلب و دل بودند، از طریق هوش هیجانی بتوانند به سطح بالاتری از درک رسیده، به شکل‌گیری زندگی مسالمت‌آمیز کمک کنند. (همان منبع).
    ۲-۲-۶- آیا می‌توان هوش هیجانی را افزایش داد؟
    مایر (۲۰۰۰)، عقیده دارد هوش هیجانی یک نوع ظرفیت روانی برای معنابخشی و کاربرد اطلاعات هیجانی است. افراد از این لحاظ، ظرفیت‌های مختلفی دارند. قسمتی از این ظرفیت، غریزی است، درحالی‌که قسمت دیگر آن، چیزی است که ما از تجارب زندگی می‌آموزیم. قسمت اخیر می‌تواند به ‌وسیله کوشش، تمرین و تجربه افزایش یابد. بیشتر پژوهشگران با این مطلب موافق‌اند که افراد، با هوش هیجانی توانایی تنظیم، ادراک دقیق و تولید حالات هیجانی را دارند. و این توانایی، در گستره زندگی رشد می‌کند. کودکان، ابراز ادراک و تنظیم هیجاناتشان را در تعامل با والدین و همسالان رشد می‌دهند. تفاوت‌های گسترده دنیای اجتماعی، از ‌سویی، و تفاوت در توانایی‌های فردی ازسوی‌دیگر، باعث می‌شود که برخی از کودکان، به‌ گونه‌ای ماهرانه‌تر بر هیجانات خود و دیگران تسلط یابند و این موضوع، از پشتوانه پژوهشی زیادی برخوردار است. همچنین، مایر و سالووی، (۱۹۹۷) بیان می‌کنند که مهارت‌های هیجانی، در متن ارتباطات بین‌فردی رشد می‌یابند. (شعاع‌کاظمی و مؤمنی جاوید، ۱۳۸۸).
    تایلور (۲۰۰۰) بر این باور است که اگر افراد هوش هیجانی بالایی داشته باشند، می‌توانند با مشکلات و چالش‌های زندگی خود بهتر سازگار شوند و به‌ گونه‌ای مؤثر، به کنترل هیجانات خود بپردازند و بدین‌ترتیب، زمینه‌های بهبود و افزایش سلامت روانی خود را فراهم کنند.
    از دیدگاه اکمن (۱۹۹۵)، هیجانات، اطلاعات اجتماعی مناسبی دربردارند که در فهم چگونگی تعامل‌های موفقیت‌آمیز با دیگران، به افراد کمک می‌کند. بنابراین، هوش هیجانی، به‌منزله توانایی تشخیص، پردازش و مدیریت هیجان‌های خود و دیگران تعریف می‌شود. این توانایی‌ها باید در فرایند‌های زیربنایی ادراک، علایم هیجانی و سازش‌یافتگی با موقعیت‌های متفاوت یک بافت اجتماعی و هیجانی، دخالت داشته باشند.این دیدگاه بیان می‌دارد که هوش هیجانی، تصویر جامعی از توانایی شخص برای دستیابی به موفقیت در حیطه‌های عملکردی متفاوت، ایجاد می‌کند. بنابراین هرچه شخصیت فرد غنی‌تر، متکامل‌تر و یکپارچه‌تر باشد، ظرفیت بیشتری را برای هوش هیجانی دارد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که هوش هیجانی، به‌علت افزایش توان همدلی، خودنظم‌دهی و خودآگاهی هیجانی، عملکرد فرد را ارتقا می‌بخشد (شعاع‌کاظمی و مؤمنی جاوید، ۱۳۸۸).
    مایر و سالوی (۱۹۹۷) هوش هیجانی را ظرفیت ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره هیجان‌ها در خود و دیگران تعریف کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که بسیاری از جنبه‌های هوش هیجانی، با ویژگی‌های شخصیت همخوانی دارند.
    کارسون و همکاران (۲۰۰۳) نشان دادند که هوش هیجانی، با کنترل فردی رابطه مثبت و با خشونت کلامی رابطه منفی دارد. سیاروچی و همکاران (۲۰۰۱) بر این باورند که برخی از گونه‌های هوش هیجانی، افراد را از ناامیدی در امان نگه‌داشته و به سازگاری بهتری می‌ انجامد (شعاع‌کاظمی و مؤمنی جاوید، ۱۳۸۸).
    فیلهو و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی بر روی فوتبالیست‌های سطح بالای برزیلی دریافتند که هوش هیجانی با ویژگی‌های بازداری، هیجانی و تحریک‌پذیری، ارتباط مثبت و معنادار، ولی با ویژگی‌های خستگی‌پذیری، شکایت‌های جسمانی و نگرانی‌های سلامتی، همبستگی منفی دارد. بر این اساس، پژوهشگران نقش مسائل روان‌شناختی و هوش هیجانی را در تربیت انسان سالم برای جامعه سالم، توصیه کرده‌اند و براساس آن، می‌توان مسئولیت هایی متناسب با ظرفیت اشخاص به آنها واگذار کرد. براثر ارتباط تنگاتنگ و زیاد فاکتورهای روان‌شناختی (ویژگی‌های شخصیتی) و هوش هیجانی، می‌توان ضریب موفقیت‌های زندگی شخصی، اجتماعی، تحصیلی، شغلی و اخلاقی افراد، به ‌ویژه‌ دانشجویان را افزایش داد. (همان منبع).
    آیزنگ و همکاران وی پژوهش‌های خود را برای بررسی نمونه‌ها و انواع شخصیت و ویژگی‌های آنان در جهت شناخت شخصیت، متمرکز کرده و در این زمینه، به ویژگی‌های روانی گوناگونی که در روانشناسی با عناوینی چون خصایص، علت‌ها و سنخها مشخص شده‌اند، توجه نشان داده‌اند. به‌نظر آیزنگ، فرد برون‌گرا فردی است اجتماعی، علاقه‌مند به میهمانی، دارای دوستان فراوان و جویای هیجان که بدون تفکر و اندیشه، و به ‌صورت تکانشی عمل می‌کند. در زمینه هوش هیجانی و شخصیت، بیشتر نتایج، نشان‌دهنده همبستگی‌های نسبتاً بالا بین این دو سازه بوده‌اند.
    در پژوهش‌های انجام شده مدیریت هیجان‌ها، از فنون گوناگونی استفاده می‌شود که یکی از آنها، استفاده از چراغ راهنماست، یعنی در زمانی که گردبادی از هیجان‌ها به ما هجوم می‌آورند، با توجه به مفهوم چراغ راهنما، باید پیش از اینکه کاری انجام دهیم، تأمل کنیم.این‌گونه فنون کمک می‌کنند تا فرد زمام امور خود را در موارد هیجانی بهتر به‌کار گیرد، همان گونه که حضرت علی‌علیه‌السلام می‌فرمایند: مالک خود باش، یعنی هیجانات، ما را کنترل نکنند، بلکه ما مالک هیجانات خود باشیم. امام رضا علیه ‌السلام می‌فرمایند: بزرگی مرد به بزرگی اندیشه اوست و امام موسی کاظم‌ علیه‌ السلام می‌فرمایند: خداوند کارهای بزرگ را دوست دارد. پژوهش‌ها درباره انگیزه‌های موفق نشان داده‌اند یکی از مشخصه‌ های انسان‌های موفق در هر شغل، تصویرسازی‌های مثبت آنهاست. (شعاع ‌کاظمی و مؤمنی جاوید، ۱۳۸۸).
    ۲-۳- رضایت شغلی
    در هر سازمان، نیروی انسانی مهمترین رکن تعالی و ترقی سازمان و عامل اساسی تحقق اهداف پیشبینی شده در آن مجموعه است. رضایت شغلی در تحقق اهداف سازمانی، سلامت فردی و اجتماعی نقش ویژهای ایفا مینماید، بنابراین یکی از مهمترین و شایعترین مباحث قابل بررسی و تحقیق در مطالعات سازمانی تلقی میشود. رضایت شغلی به گفته بسیاری از کارشناسان، یکی از چالش برانگیزترین مفاهیم سازمانی و پایهی بسیاری از سیاستها و خطیمشیهای مدیریت برای افزایش بهره وری و کارآیی سازمان است. (هومن، ۱۳۸۱، ۱۴۵).
    در کارکنان به واسطه کار کردن در یک شغل حالتهای متفاوتی ایجاد می‌گردد. چنانچه افراد از شغل خود راضـی باشند با انگیزه بـالاتری به انجـام وظایف خود همت میگمارند. چنانچه کارکنان از شغل خود ناراضی باشند ممکن است علاقه و تعهد کمتری نسبت به انجام وظایف داشته باشند(اسکویی،۱۳۸۱). مطالعات مختلف در زمینه رضایت شغلی نشان می‌دهد که متغیرهای زیادی با رضایت شغلی مرتبط می‌باشند. به اعتقاد گرونبرگ (۱۹۸۴) از جمله این متغیرها می‌توان به غیبت، ترفیع و ارتقاء در سازمان، مدیریت و سرپرست مافوق، همکاران، انگیزش، نیازها، پرداخت حقوق، بهره‌وری، ترک شغل، پیوستن به اتحادیه‌ها، ارزشها، کناره‌گیری و ترک خدمت، شرایط کاری، محتوا و نوع شغل و عواطف و احساسات فرد اشاره نمود.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:12:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      راهنمای نگارش مقاله درباره :بررسی تاثیر بازی ‌های آموزشی رایانه‌ای بر یادگیری املای کلمات زبان انگلیسی در ... ...
     

    80/2

     

    18/14

     

    نمره‌ی املای کلمات دارای حروف ساکن (2)

     

     

     

    4-4-2- پس آزمون املای کلمات دارای حروف ساکن
    در جلسه‌ی هفتم‌ ترم زبان آموزان گروه آزمودنی با بازی آموزشی آشنا شده و با انجام این بازی املای کلمات را مرور می‌کردند. سپس در آخر ترم یک پس آزمون املای کلمات دارای حروف ساکن از زبان آموزان هر دو گروه گرفته شد تا مشخص شود که آیا بین نمرات زبان آموزان این دو گروه تفاوتی به وجود آمده یا خیر.
    همان طور که در جدول 4-7 آمده است، میانگین نمره‌ی پس آزمون گروه آزمودنی 09/19 و میانگین نمره‌ی پس آزمون گروه شاهد 20/15 می‌باشد که نشان می‌دهد تفاوت بین این دو میانگین بسیار زیاد است. در این جدول همچنین نتایج حاصل از روش آماری آزمون نمونه‌های غیر وابسته‌ی T ذکر شده است. همان طور که مشخص است تفاوت معنا داری بین میانگین نمره‌ی پس آزمون گروه آزمودنی و میانگین نمره‌ی گروه شاهد وجود دارد (05/0>p، 65=t).
    جدول 4-7: آمار توصیفی و آزمون نمونه‌های غیر وابسته‌ی T املای کلمات دارای حروف ساکن

     

     

    معنا داری

     

    درجه آزادی

     

    ارزش t

     

    انحراف معیار

     

    میانگین

     

    آزمودنی=1
    شاهد =2

     

     

     

    000/0

     

    65

     

    592/7

     

    93/0

     

    09/19

     

    نمره‌ی املای کلمات دارای حروف ساکن (1)

     

     

     

    79/2

     

    20/15

     

    نمره‌ی املای کلمات دارای حروف ساکن (2)

     

     

     

    با مقایسه‌ی جدول 4-6 و 4-7 مشخص می‌شود که بازی آموزشی رایانه‌ای Fun Spelling بر یادگیری املای کلمات دارای حروف ساکن تاثیر مثبت داشته است. در حقیقت در اوایل ترم میانگین نمرات پیش آزمون زبان آموزان این دو گروه تفاوت معنا داری با یکدیگر نداشتند و نمرات در یک سطح بوده است (جدول 4-6)، ولی بعد از استفاده از بازی آموزشی رایانه‌ای توسط زبان آموزان گروه آزمودنی، میانگین نمرات پس آزمون زبان آموزان این گروه بالاتر رفته و تفاوت معنا داری بین میانگین نمرات پس آزمون این دو گروه زبان آموز به وجود آمده است (جدول 4-7). بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بازی آموزشی رایانه‌ای Fun Spelling در یادگیری املای کلمات دارای حروف ساکن تاثیر مثبت داشته است.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    شایان ذکر است که با توجه به بررسی پیشینه‌ تحقیق، تاکنون هیچ گونه تحقیق مشابهی که یادگیری املای کلمات هم آوا و کلمات دارای حروف ساکن در زبان انگلیسی را با بهره گرفتن از بازی‌های آموزشی رایانه‌ای مورد مطالعه قرار داده باشد صورت نگرفته است، ولی نتایج به دست آمده از انجام تحقیقات فوق حاکی از این حقیقت است که استفاده از بازی‌ آموزشی رایانه‌ای Fun Spellingمی‌تواند تاثیر شگرفی بر یادگیری جنبه‌های مختلف املای کلمات انگلیسی داشته باشد.
    فصل پنجم
    نتیجه گیری
    مقدمه

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:12:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت