کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia



جستجو







 
  دانلود مطالب در مورد مدلسازی ترکیبی فرازآوری با گاز جهت بررسی اثر دما و ... ...
 

۰

 

۰

 

۷۷۴٫۹۰۲۶

 

۸۰۸٫۰۸۴۹

 

۸۲۵٫۴۱۱۵

 

۸۶۱٫۰۸۳۴

 

 

 

شکل ۵- : نمودار پروفایل فشار برای چهار حالت تزریق نیتروژن در عمق­های ۲۴۶۱، ۳۱۱۷، ۳۴۴۵ و۴۱۰۱ فوت
دانلود پروژه
با توجه به جدول و نمودار بالا مشخص است که تزریق گاز در عمق های بیشتر باعث کاهش افت فشار در طول چاه می­ شود. هر چقدر گاز در عمق پایین تری از چاه تزریق شود، ماند مایع را در طول بیشتری از چاه تحت تأثیر قرار می­دهد. به این ترتیب با تزریق گاز در عمق­های پایین تر چگالی ستون سیال برای ارتفاع بیشتری از طول چاه کاهش می­یابد. در نتیجه افت فشار ناشی از وزن سیال کاهش پیدا می­ کند و عملکرد فراز آوری بهبود می­یابد. در طراحی سیستم فراز آوری با گاز برای چاه های نفت معمولاً تا ته چاه شیرهای فرازآوری نصب می­شوند. این شیرها به این دلیل نصب می­شوند که در صورتی که با ادامه تولید از چاه فشار مخزن کاهش یابد، امکان تزریق از عمق های پایین تر وجود داشته باشد.

۵-۲-۲- بررسی تأثیر پارامتر­های مختلف فرازآوری با گاز بر افزایش تولید چاه

در قسمت قبل تأثیر تغییر پارامتر های مختلف فرازآوری با گاز بر توزیع فشار در چاه بررسی شد. از آن جا که در عملیات فرازآوری با گاز هدف اصلی افزایش دبی تولید نفت است لازم است به صورت مستقل تأثیر این پارامتر ها بر میزان تولید از مخزن نیز بررسی شود. به منظور مطالعه تأثیر این پارامتر ها بر میزان تولید از مخزن، مدل چاه ارائه شده با یک مدل مخزن جفت شد. در مدل مخزن فرض شده است تغییرات دبی تولید نسبت به تغییرات افت فشار مخزن خطی است. مقدارهای مرزی استفاده شده برای اجرای برنامه در این حالت فشار سر چاه، دمای مخزن و فشار در مرز بیرونی ناحیه تخلیه چاه[۴۵] هستند. مشخصات سیستم چاه و مخزن به صورت زیر است.
جدول ۵- : مشخصات سیستم چاه و مخزن

 

 

طول چاه (m)

 

قطر داخلی لوله مغزی (m)

 

زبری لوله (m)

 

گرادیان زمین گرمایی ()

 

فشار سر چاه (bar)

 

دمای ته چاه
(K)

 

اندیس تولید[۴۶] مخزن ()

 

عمق تزریق گاز (m)

 

 

 

۲۰۰۰

 

۰٫۱۲

 

۱۵٫۲۴E-5

 

۰٫۰۲۹

 

۲۷٫۵

 

۳۶۳

 

۰٫۵۱۸

 

۱۰۵۰

 

 

 

 

۵-۲-۲-۱- تأثیر ترکیب گاز تزریقی بر دبی تولید چاه

همان طور که در قسمت ۵-۲-۱-۱ مشاهده شد، ترکیب گاز تزریقی در فرازآوری با گاز بر روی پروفایل فشار در چاه تأثیر قابل توجهی دارد. به این ترتیب با فرض ثابت بودن فشار سر چاه، با کاهش افت فشار چاه بر اثر تزریق گاز به درون لوله مغزی، فشار ته چاه نیز کاهش می­یابد. با کم شدن فشار ته چاه اختلاف فشار چاه و مخزن افزایش می­یابد. این اختلاف فشار بیشتر نیروی لازم را برای تولید مقدار بیشتری سیال از مخزن فراهم می­ کند و دبی تولید از چاه افزایش می­یابد. در شکل زیر نمودار تغییرات دبی تولید با افزایش نرخ تزریق گاز برای گازهای مختلف رسم شده است.
جدول ۵-: دبی تولید در نرخ­های متفاوت تزریق گاز برای گازهای مختلف

 

 

دبی تزریق گاز
( )

 

دبی تولید نفت ( )

 

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1400-08-10] [ 11:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مطالب در رابطه با ارائه روشی برای تعیین حاشیه امنیت کارایی واحد های تصمیم ... ...

۰٫۰۰

 

 

 

DMU15

 

نقاشی

 

۳۹۸

 

۱۵

 

۳٫۷۷

 

 

 

DMU16

 

هنرهای تجسمی

 

۱۴۶

 

۱۰

 

۶٫۸۵

 

 

 

در این جدول نیز مانند جدول مربوط به هزینه­ها، منظور از تعداد دانشجو، کل دانشجویان مقطع کارشناسی شاغل به تحصیل در سطوح مختلف هر گروه آموزشی است. درصد نیز به نسبت همین عدد محاسبه شده است. محاسبه درصد بر حسب دانشجویان سال آخر یا فارغ­ التحصیلان، این اشکال را داشت که ممکن بود فارغ­التحصیلانی از سال­های قبل در آزمون تحصیلات تکمیلی پذیرفته شوند. بنابراین نمی­توانست معیار دقیقی باشد. از طرفی این­که درصد نسبت به همه دانشجویان محاسبه شده، اشکالی را در مدل ایجاد نمی­کند چرا که برای تمام گروه ­های آموزشی شرایط برابر است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در مورد پذیرفته­شدگان آزمون سراسری و آزمون دانشگاه آزاد، مجموع آن­ها به عنوان تعداد قبولی در نظر گرفته شده، یعنی هیچ وزنی برای هیچ­کدام قائل نشده است. می­توان برای دقیق­تر شدن این مدل برای هر کدام از آن­ها وزنی را در نظر گرفت و جمع وزن­دار قبولی­ها را محاسبه کرد. این کار، مدل را بسیار پیچیده می­ کند. با توجه به این­که هدف اصلی این تحقیق محاسبه کارایی واحدها نیست، از این کار اجتناب شده است. هر چندکه در بسیاری از موارد که هدف، محاسبه کارایی هم باشد، معمولا از این کار به علت پیچیده شدن مدل، صرف نظر می­ شود.
اطلاعات استفاده شده در این جدول، مربوط به آزمون کارشناسی ارشد سال ۱۳۹۰ است. فرض می­ شود طی سال­های متوالی، تغییرات گسترده در نسبت قبولی­ها برای رشته­ های مختلف صورت نگیرد. هرچند، در غیراین صورت نیز، بهترین سالی که می­توان آن را ملاک قرار داد، همان سالی است که هزینه­ها در آن انجام شده است. بنابراین استناد به اطلاعات سال ۱۳۹۰ صحیح به نظر می­رسد.
ذکر این نکته نیز ضروری است که فارغ التحصیلان برخی از گروه های آموزشی، به علت جدیدالتأسیس بودن، تا سال ۱۳۹۰ هنوز به مرحله کارشناسی ارشد نرسیده­اند. بدیهی است که برای چنین گروه­هایی، این احتمال وجود دارد که به زودی طی سال­های آتی قبولی­هایشان افزایش یابد و این به معنای بهبود عملکرد آن واحدها خواهد بود که می ­تواند کارایی سایر واحدها را تهدید کند.
جدول شماره ۴-۷، امتیاز هر نوع تألیف را بر اساس آیین­ نامه ارتقای اعضای هیأت علمی نشان می­دهد. در نهایت، جدول ۴-۸ میزان تألیفات هر گروه آموزشی(Y3j) را به تفکیک نوع آن منعکس می سازد. ستون آخر، جمع امتیازی است که هر گروه از بخش تألیفات به دست آورده است. در این امتیازدهی، به آیین­ نامه ارتقای اعضای هیأت علمی استناد شده است. اطلاعات جدول ۴-۸، جمع تعداد تألیفات در سال­های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ است.
جدول ۴-۷: امتیاز هر نوع تألیف مطابق با آیین نامه ارتقا

 

 

نوع تالیف

 

امتیاز

 

 

 

تالیف کتاب

 

۱۵

 

 

 

ترجمه کتاب

 

۷

 

 

 

مقاله علمی پژوهشی

 

۷

 

 

 

مقاله علمی مروری

 

۵

 

 

 

مقاله علمی تدریجی

 

۳

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی تطبیقی دیدگاه ملاصدرا و جان هیک در باب بدن اخروی- ... ...

در سنت اسلامی اکثر فلاسفهی مسلمان به سبب اعتقاد به وجود نفس و اثبات تجرد آن، ملاک این‌همانیِ شخص اخروی و شخص دنیوی را نفس میدانند و این در حالی است که بدن با مرگ نابود شده و از بین رفته است و تنها نفس است که به سبب تجردش، با مرگ و نابودی بدن از بین نمیرود و به عنوان ملاک تشخیص هویت شخص در آخرت باقی میماند. این دسته از فلاسفه با اینکه انسان را موجودی دو ساحتی میدانند اما معتقدند نفس هنگام مرگ، بدن خود را کاملاً رها میکند و مستقل از آن به زندگی و حیات پس از مرگ ادامه میدهد و بنابراین فقط نفس ملاک اینهمانی شخص خواهد بود و بدن هیچ نقشی در آن نخواهد داشت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
البته لازم به ذکر است که برخی دیگر از فلاسفهی مسلمان از جمله متکلمان، نهتنها انسان را در دنیا موجودی مرکب از جسم و روح میدانند بلکه معتقدند حقیقت انسان مجموع دو ساحت جسم و روح در تمام عوالم است و به همین سبب حضور بدن در آخرت نیز ضروری خواهد بود. بنابراین این دسته از متکلمان و فلاسفه که حقیقت انسان را در پرتو نفس و بدن میدانند و معتقد به معاد جسمانی ـ روحانی هستند، با ارائه دیدگاه های مختلف به نحوی سعی در ارائه تبیین قابل قبولی از مسألهی بدن اخروی داشتهاند. زیرا از نظر آنها اگرچه نفس، ملاک تشخص انسان در آخرت است اما اینهمانی شخص اخروی بهطور کامل، تنها با تحقق مجدد بدن صورت میگیرد که در این صورت ملاک اینهمانی باید در پرتو نفس و بدن، هر دو مطرح شود.
بنابراین میتوان گفت قائلین به ملاک نفس دو دستهاند؛ دستهای که فقط نفس را ملاک اینهمانی میدانند و دستهای که علاوه بر نفس، بدن را نیز ملاک قرار میدهند. به همین سبب در گروه دوم برخلاف قائلین به ملاک نفس، بدن و کیفیت آن اهمیت خواهد داشت و اثبات اینهمانی بدن اخروی و بدن دنیوی لازم خواهد بود.
۲-۳-۲-۱) اشکالات ملاک نفس
اشکال اول: نخستین و مهم‌ترین اشکال را جان پری[۸] مطرح کرده است. او می‌گوید نفسی که آن را ملاک قرار می‌دهیم غیر‌قابل مشاهده است. پس وقتی چیزی قابل دیدن نباشد قابل شناخت هم نیست. بنابراین ما نمی‌دانیم دیگران دارای چه نفسی هستند، چند نفس دارند و این‌که آیا نفس آنها در زمانt2 همان نفس در زمانt1 است. بنابر‌این وقتی ملاک این‌همانی قابل شناخت نباشد، شخص هم قابل شناسایی نخواهد بود و نمی‌توان این‌همانی او را در طول زمان ثابت کرد. پس نفس ملاک این‌همانی نیست. دو پاسخ به این اشکال داده شده که پری به آن‌ها جواب می‌دهد.
پاسخ اول: از آنجا که بدن‌‌ها در طول زمان یکی است، به تبع آن می‌توان به یکی بودن نفس‌ها نیز حکم کرد. اگرچه نفس افراد دیده نمی‌شود تا حکم بر این‌همانی شود، ولی از آنجا که بدن همان بدن است، می‌توان نفس را ملاک این‌همانی دانست. جان پری در پاسخ می‌گوید: «این سخن بدان معناست که ملاک اصلی در باب این‌همانی شخصی ملاک بدن است نه ملاک نفس، در واقع این سخن تأییدی بر نظریه‌ی ملاک نفس نیست.» پاسخ دیگر این است که ما از طریق ویژگی‌های روحی و نحوه‌ی رفتار فرد، می‌توانیم حکم کنیم که نفس فرد در طول زمان یک نفس بوده است. پس دیده نشدن نفس مشکلی ایجاد نمی‌کند و می‌توان از طریق ویژگی‌های روحی به این‌همانی شخص حکم کرد. جان‌ پری این سخن را نیز حرکتی به جلو برای طرفداران نفس تلقی نمی‌کند. او می‌گوید: «ویژگی‌های روحی، صفات پدیدار‌شناختی‌ای هستند که می‌توانند از نفس‌های متفاوت به صورت واحد صادر شوند.» (به نقل از اکبری، ۱۳۸۲، صص۶۷-۶۶)
لازم به ذکر است که اشکال پری به ملاک نفس ناظر به ساحت معرفت شناختی در بحث اینهمانی شخصی است نه ساحت وجود شناختی که مورد نظر ما است. به همین دلیل این اشکال در ساحت وجود شناختی به نفس وارد نیست.
اشکال دوم: این اشکال را لیندا بدهام[۹] با اولویت دادن به بدن، به ملاک نفس وارد می‌کند. بدهام معتقد است، انسان تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و همچنین مواد شیمیایی‌ای است که در بدن ترشح می‌شود. بنابراین هر تغییری که در مواد ترشح شده در بدن صورت گیرد، بر شخصیت انسان تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین از آنجا که بدن در شکل‌دهی شخصیت اهمیت به‌سزایی دارد، نمی‌توان شخصیت انسان را تنها بر‌اساس روح تبیین کرد. «حتی اگر وجود موجودی مجرد به نام روح را بپذیریم و آن را جایگاه شعور بدانیم، لازم نمی‌آید که تمام شخصیت خود را به چنین موجود مجردی محدود کنیم. زیرا بسیاری از کارهای انسان، به‌گونه‌ای است که در موقع انجام آن‌ها هیچ‌گونه توجهی به نحوه‌ی انجام آن‌ها نداریم و در عین حال، آن کارها به خوبی و درستی انجام می‌شود.» بنابراین در بسیاری از فعالیت‌ها نقشی بر عهده‌ی روح نخواهد بود و تنها با بدن است که فعالیت صورت می‌گیرد. درنتیجه لحاظ کردن ملاک نفس به معنای نادیده گرفتن بخشی از شخصیت انسان است که صرفاً بر فعالیت‌های بدن استوار است. (همان، ص۱۷۴)
بدهام با بیان این اشکال در واقع نادیده گرفتن بدن به عنوان بخشی از شخصیت انسان را رد میکند، و نه ملاک بودن نفس را که این مسأله نیز در صورت اعتقاد به نفس و بدن به عنوان ملاک اینهمانی مطرح نخواهد بود.
۲-۳-۳) ملاک حافظه
ملاک حافظه را اولین بار جان لاک[۱۰] مطرح کرده است. لاک پس از بیان معنای شخص، ملاک این‌همانی و هویت شخصی را بیان می‌کند. همان‌طور که قبلاً بیان شد، به نظر او شخص، موجود عاقلِ متفکر است که منطق و فکر دارد و به نفس خود، آگاه است و به سبب این آگاهی، خود را در زمان‌ها و مکان‌های مختلف همان نفس واحد می‌داند. بنابراین آنچه هویت یک شخص را می‌سازد و سبب می‌شود شخص خود را از دیگران تشخیص دهد، آگاهی به نفس است. وقتی شخص به نفس خود آگاه باشد از وحدت نفس خود نیز آگاه است؛ یعنی انسان در‌‌می‌یابد که خودش خودش است. البته شخص تا وقتی شخص واحدی است و آگاهی به وحدت نفس او حفظ می‌شود که با همان آگاهی به نفس، اعمال گذشته را به یاد آورد. به عبارت دیگر شخص در صورتی بهره‌مند از وحدت نفس خواهد بود که با همان وجدان، به گذشته متصل شود. البته این وحدت در طول زمان و در صورت تغییر جوهر، همان‌طور که تغییر لباس به وحدت انسان لطمه‌ای نمی‌زند، از بین نخواهد رفت. سخن لاک در این رابطه چنین است:
وجدان به نفس است که آدمی را شاعر به وحدت نفس می‌کند که خودش خودش است یعنی هویت شخصی مستند به همان وجدان است، اعم از این‌که آن به یک جوهر متفرد حمل شود یا به جواهر متعدد و متعاقب. تا وقتی که یک موجود عاقل بتواند عملی از گذشته را با همان وجدان به نفس که در ابتدا داشته و در حال حاضر دارد به یاد آورد، عین همان نفس واحد است. (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۴۴)
از نظر لاک بدن نمی‌تواند ملاک صحیحی برای این‌همانی باشد. زیرا بدن انسان با همه‌ی اجزایش بواسطه‌ی اتحاد با نفس متفکر دارای وجدان، قسمتی از خود انسان است و‌گرنه به تنهایی و صرف‌نظر از این امر، جزئی از انسان نخواهد بود. برای مثال وقتی دست انسان قطع می‌شود، دیگر قادر به درک حرارت و سرما و سایر تأثیرات حسی نخواهد بود و بنابراین نمی‌توان آن را قسمتی از خود شخص دانست. در این صورت نسبت این دست قطع شده با نفس، تفاوتی با نسبت اشیای مادی دیگر با آن نخواهد داشت. این مطلب را از این گفته‌ی لاک می‌توان برداشت کرد که «هر جزئی از بدن ما که اتحاد حیاتی با آن وجدان [وجدان به نفس] در نهان ما داشته باشد قسمتی از ما را تشکیل می‌دهد، ولی همین که از آن اتحاد حیاتی جدا شد همان‌طور که نفس شخصی دیگر را تشکیل نمی‌دهد نفس ما را هم تشکیل نمی‌دهد.» (همان، ص۲۵۳) همچنین از نظر لاک روح نیز به تنهایی ملاک کافی برای این‌همانی نخواهد بود. زیرا «پیداست که وجدان یا (شعور به نفس) است که آنچه بتوان آن را به گذشته‌های بعید بسط داد، وجودها و افعال گذشته و حال را در شخص واحد پیوسته می‌سازد، به‌طوری که آنچه شاعر افعال گذشته و حال است همان شخص واحد است.» (همان، ص۲۴۸) به بیان روشن‌تر روح نمی‌تواند به تنهایی همان شخص سابق را به وجود آورد و هویت شخصی او را تحقق بخشد، چرا که روح به همراه وجدان اعمال گذشته یا به عبارتی یادآوری خاطرات گذشته، تعیین کننده‌ی هویت شخص خواهد بود. وجدان است که اعمال گذشته و حال را در شخص چنان به هم پیوند می‌دهد که شخص آگاه به گذشته و حال، شخص واحد به حساب آید.
بنابراین بر‌اساس دیدگاه لاک این‌همانی شخصی در طول زمان وابسته به وجدان یا آگاهی به نفس است، البته وجدانی که در طول زمان استمرار می‌یابد و باعث پیوند گذشته و حال می‌شود. به عبارت دیگر آنچه هویت شخص را می‌سازد و این‌همانی عددی را تحقق می‌بخشد، استمرار آگاهی شخص است نه بدن و یا روح. زیرا بدن و روح نیز با استناد به وجدان یا آگاهی به نفس است که از آن شخص خواهند بود. بنابراین سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چه چیزی این استمرار آگاهی را شکل می‌دهد؟ در واقع چه چیزی باعث پیوند آگاهی شخص در گذشته و حال می‌شود؟
جفری اولن ملاک قطعی این‌همانی شخص از نظر لاک را، حافظه بیان می‌کند. او براساس دیدگاه لاک می‌گوید: «حافظه‌ی من از رویدادهای زندگی جفری اولن، به همان صورتی که برای من رخ داده است، از من همان شخصی را می‌سازد که این رویدادها برای او اتفاق افتاده است.» (Olen. 1994. p382)
۲-۳-۳-۱) اشکالات ملاک حافظه
اشکال اول: براساس ملاک لاک وقتی شخص در زمان t2 همان شخص در زمان t1 خواهد بود که دارای همان حافظه و خاطراتی باشد که در زمان t1 دارا بوده است. اما انسان بسیاری از خاطرات و فعالیت‌های خود را فراموش می‌کند و قادر نخواهد بود تمام گذشته خود را با اعمالی که انجام داده و افکاری که از سرگذرانده است به یاد آورد. پس اگر ملاک حافظه صحیح باشد باید بگوییم با از دست رفتن حافظه این‌همانی هم باید از بین برود.
این اشکالی است که خود لاک نیز به آن توجه کرده و آن را می‌پذیرد. او در پاسخ آن می‌گوید: «اگر فرض کنیم یک شخص در زمان‌های مختلف، وجدان‌های مختلفی بدون اندک ارتباطی با هم داشته باشد، بدون شک همان شخص در هر زمان، یک شخص جداگانه خواهد بود.» او برای تأیید مدعای خود فرد عاقلی را مثال می‌زند که در گذشته دچار جنون بوده است. به نظر لاک از آنجا که قانون این فرد را نسبت به اعمال گذشته‌اش مسئول نمی‌داند، نتیجه می‌گیریم این شخص دارای دو شخصیت جداگانه است. (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۵۰)
در پاسخ به این اشکال میتوان سخن درک پارفیت[۱۱] را بیان کرد. از نظر او ملاک بودن حافظه و یادآوری خاطرات برای تحقق این‌همانی، بدین معناست که میان خاطرات پیوستگی مستقیم وجود داشته باشد و در صورتی که پیوستگی مستقیم وجود نداشته باشد، به شرط وجود زنجیره‌ای هم‌پوشان از خاطرات، این‌همانی برقرار خواهد بود. برای مثال یک شخص فقط عملی را که روز قبل انجام داده به یاد می‌آورد، اما عملی که دو‌ روز یا سه روز قبل انجام داده را به خاطر نمی‌آورد و این در حالی است که او روز قبل، می‌توانست عملی را که امروز آن را مربوط به دو روز پیش می‌دانیم به یاد آورد و فقط عملی که مربوط به سه روز پیش بود را به یاد نمی‌آورد و همین‌طور الی آخر. بنابراین حتی اگر در همه‌ی موارد میان خاطرات پیوستگی مستقیم وجود نداشته باشد، زنجیره‌ی هم‌پوشان خاطرات، استمرار را تأمین می‌کند. براین اساس پیوستگی مستقیم بین خاطرات شرط تحقق این‌همانی نخواهد بود تا فراموش کردن بخشی از خاطرات و اعمال گذشته مانع تحقق آن شود. (مسلین، ۱۳۹۰، ص۱۴۹ـ۱۴۸)
اشکال دوم: این است که حافظه همیشه به‌طور صحیح عمل نمی‌کند و امکان خطا در مدعیات مبتنی بر حافظه وجود دارد. ممکن است ما مدعی به خاطر آوردن اموری شویم که اصلاً رخ نداده‌اند و یا ما اصلاً آنها را انجام نداده‌ایم. بنابراین باید میان مدعیات مبتنی بر حافظه و مدعیات صادق مبتنی بر حافظه تمایز قائل شویم. از‌ این‌رو حافظه به دو بخش حافظه واقعی و حافظه ظاهری تقسیم می‌شود و درنتیجه حافظه نمی‌تواند این‌همانی شخص را تحقق بخشد و ملاک صحیحی به حساب آید. (Olen. 1994. p382)
یک پاسخ به این اشکال این است که آنچه باعث می‌شود مدعیات مبتنی بر حافظه را صادق بدانیم دو چیز است. یکی این که مدعیات باید گزارش دقیق آنچه اتفاق افتاده است باشند و دیگری این که باید مدعایی مبتنی بر حافظه‌ی شخص باشند. اما اگر فقط خاطرات صادق ملاک وحدت هویت شخصی باشند و اگر خاطرات صادق شخص، همان خاطراتی است که از آن شخص است، پس در این صورت این اعتقاد که مدعیات مبتنی بر حافظه، مقوم هویت شخصی‌اند، مبتنی بر دور خواهد بود. (پترسون و سایرین، ۱۳۷۶، ص۳۲۷)
فلو نیز این مطلب را به صورت دیگری بیان می‌کند و آن این‌که اگر معتقد باشیم حافظه‌ی واقعی ملاک وحدت هویت شخصی است، ملاک این‌همانی را از قبل مفروض گرفته‌ایم. زیرا اگر شخص واقعاً به یاد آورد که کاری را انجام داده و این یادآوری نیز مربوط به حافظه‌ی واقعی او باشد، براین اساس لزوماً او باید همان شخصی باشد که آن کار را انجام داده و این به معنای مفروض گرفتن این‌همانی خواهد بود. (Flew. 1994. p377) پاسخ دیگر پاسخی است که جفری اولن مطرح می‌کند. وی با اولویت دادن به ملاک بدن راه حلی را برای پی‌بردن به مدعیات واقعی مبتنی بر حافظه بیان می‌کند. از نظر اولن اگر شخص بتواند مشخص کند که در همان مکان یا زمانی که مدعی است عملی را انجام داده یا تجربه‌ای داشته است بوده یا خیر، صادق بودن آن ادعا اثبات می‌شود. البته این امر تحقق نمی‌پذیرد مگر با در نظر گرفتن بدن. اگر بدن شخص در آن مکان و زمان بوده، پس خود شخص هم آن جا بوده و اگر بدن شخص در آن زمان و مکان نبوده، پس خود شخص هم نبوده. البته این به معنای مبتنی بودن ملاک حافظه بر ملاک بدن است. (Olen. 1994. P383)
۲-۳-۳-۲) ملاک حافظه و کارکردگرایی
همان‌طور که در توضیح دیدگاه لاک در باب ملاک این‌همانی شخصی بیان شد؛ لاک وجدان یا آگاهی به نفس را ملاک تحقق هویت شخصی لحاظ می‌کند. از نظر وی «وجدان است که آدمی را شاعر به وحدت نفس می‌کند که خودش خودش است. یعنی هویت شخصی مستند به همان وجدان است، اعم از این‌که آن به یک جوهر منفرد حمل شود یا به جواهر متعدد و متعاقب» (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۴۴) براین اساس تغییر جوهر و یا وجود جواهر متعدد هیچ تأثیری در این‌همانی شخص نخواهد داشت. زیرا استمرار وجدان یا آگاهی به نفس حتی با انتقال از جوهری به جوهر دیگر هویت شخصی را حفظ می‌کند.
اگر عین وجدان سابق از یک جوهر متفکر به جوهری دیگر قابل انتقال باشد، در این صورت مانعی نخواهد داشت که دو جوهر متفکر، یک شخص را تشکیل دهند. زیرا اگر عین وجدان سابق باقی بماند اعم از این‌که همان جوهر باشد یا غیر آن، هویت شخصی محفوظ خواهد ماند. (لاک، ۱۳۸۰، ص۲۴۶)
این دیدگاه یادآور کارکرد‌گرایی است. زیرا مطابق با نظر لاک کارکرد جوهرها اهمیت دارد نه خود جوهرها. درنتیجه تغییر یا تعدد جوهرهایی که کارکرد در آن‌ها تحقق می‌یابد ربطی به این‌همانی شخصی نخواهد داشت.
درک پارفیت نیز تحت تأثیر دیدگاه لاک با بیان داستانی فرضی به تقویت این دیدگاه می‌پردازد. مطابق داستان پارفیت دستگاهی را فرض می‌کنیم که قادر است همه‌ی ملکول‌های بدن انسان را اسکن کند. با این عمل بدن بخار می‌شود و همه‌ی اطلاعات ثبت شده در دستگاه به سیاره‌ای دور منتقل می‌شود. در آن جا بدنی جدید از ملکول‌های سطح آن سیاره، بر‌اساس اطلاعات ثبت شده ساخته می‌شود. شخصی که به وجود می‌آید شبیه شخص قبلی است. مانند او رفتار می‌کند و خاطرات او را یاد‌آوری می‌کند. این شخص اگرچه دارای همان بدن و مغزی که در روی زمین داشته است نیست، اما با شخص روی زمین این‌همانی دارد. زیرا آنچه اهمیت دارد حالت روانی و خاطرات شخص است که باقی است نه بدن و یا مغز. (مسلین، ۱۳۹۰، ص ۱۵۳)
بخش اول
دیدگاه ملاصدرا در باب بدن اخروی
فصل اول؛ دیدگاه ملاصدرا در باب زندگی پس از مرگ
۱-۱) اصول و مبانی دیدگاه
۱-۱-۱) مباحث مربوط به نفس
۱-۱-۱-۱) ماهیت نفس
ملاصدرا در اسفار در بیان ماهیت نفس، آن را نیرویی می‌داند که خداوند برای به فعلیت رساندن قوه و استعداد نهفته در نهاد هیولی که آخرین مرتبه‌ی وجودی در قوس نزول است، آفریده است. نفس نیرویی است که ابتدا اثر حیات و نشو و نما، سپس اثر حس و حرکت و بعد از آن اثر علم و ادراک در ماده‌ی اجسام پدیدار می‌آورد و ماده جسمانی به کمک آن آنچه در نهاد دارد به فعلیت می‌رساند. نفسی که اثر حیات و نشو و نما به ماده می‌بخشد نفس نباتی نام دارد، نفسی که اثر حس و حرکت در ماده ایجاد می‌کند نفس حیوانی است و نفسی که اثر علم و ادراک به ماده می‌بخشد نفس انسانی یا نفس ناطقه است. نفس انسانی کامل‌ترین نفس و اشرف از نفس حیوانی است، همین‌طور نفس حیوانی هم کامل‌تر و اشرف از نفس نباتی که نازل‌ترین مرتبه‌ی نفس است می‌باشد. البته این سه نفس معنای مشترک و تعریف جامعی دارند که همان معنای نفس است. (صدرالمتألهین، ۱۹۹۰، ج۸، ص۵)
ملاصدرا بعد از این توضیح، برای نفس دو جهت و دو حیثیت قائل می‌شود. او معتقد است که نفس از یک جهت قابل شناخت و تعریف و از جهتی دیگر غیرقابل شناخت است. نفس از جهت بساطت، غیرقابل تعریف به حد و اقامه‌ی برهان و اما از جهت فعل و انفعالات، منشأ آثار بودن و تعلق به بدن، قابل تعریف و اقامه‌ی برهان است. بنابراین ملاصدرا برای ارائه‌ برهان بر وجود نفس حیث منشأ آثار بودن را پایه و اساس قرار می‌دهد. براساس برهان او، از برخی اجسام، برخلاف اجسامی که تنها یک اثر از آن‌ها صادر می‌شود آثار گوناگونی مانند حیات، تغذیه، رشد و نمو، حس و حرکت صادر می‌شود که منشأ این آثار ماده‌‌ی اولی و صورت جسمیه نمی‌تواند باشد. ماده‌ی اولی به سبب این‌که قابلیت محض است و جهت فعلیت و تأثیرگذاری ندارد، نمی‌تواند منشأ آثار باشد. همچنین صورت جسمیه که مشترک بین همه‌ی اجسام است، به سبب این‌که اجسامی وجود دارند که با این اجسام در تعارض‌اند و فاقد آثاری هستند که این اجسام دارا می‌باشند، منشأ آثار نخواهد بود. بنابراین این اجسام دارای مبادی‌ای غیر از جسمیت هستند که باید آن را همان قوه‌ی فاعلی‌ای دانست که به این اجسام تعلق می‌گیرد و منشأ آثار می‌شود. پس در این اجسام نیرویی خارج از جسمانیت آن‌ها منشأ آثاری چون تغذیه و رشد و نمو و حس و حرکت می‌شود که همان نفس است که به جسم نباتی، حیوانی و انسانی تعلق می‌گیرد. پس تعلق نام نفس به این اجسام، از جهت همین فاعلیت و منشأ آثار بودن است، نه از جهت بسیط بودن که غیرقابل تعریف است و به همین دلیل بحثِ نفس از علوم طبیعی محسوب می‌شود. (همان، ص۷-۶)
ملاصدرا بیانات حکماء و فیلسوفانی که نفس را به قوه و یا صورت و یا کمال تعریف می‌کنند توضیح می‌دهد و بهترین تعریف برای نفس را تعریف آن به کمال می‌داند. وی دلایلی را برای برتری دادن تعریف نفس به کمال نسبت به تعریف آن به صورت و قوه بیان می‌کند. (همان، ۸-۷) و به این نکته اشاره می‌کند که این تعاریف نفس را از نظر ذات و حقیقت معرفی نمی‌کنند، بلکه این‌ها فقط معرف صفت نفس و وجه تدبیر و تصرف آن در بدن می‌باشند. براساس این تعاریف، در حقیقت نفس از نظر مفهوم و معنی نفسیت و تعلق و تصرف و تدبیری که به بدن دارد مورد بررسی قرار می‌گیرد و به سبب همین اضافه و ارتباط به شیئ دیگر است که نفسیت نفس معلوم می‌گردد. بنابراین در این تعاریف میان ذات نفس و مفهوم اضافی نفس تفاوتی وجود دارد همانند تفاوت بین انسان مطلق و انسان بنّا. در تعریف حقیقت انسان یعنی همان انسان مطلق نیازی به ذکر بنّا نیست ولی در تعریف بنّا یعنی شخصی که عمارت می‌سازد باید لفظ بنّا که مبیّن شغل بنّایی اوست ذکر شود. الفاظ و عباراتی مانند بنّا سمت و شغل انسان را نشان می‌دهند نه ذات و حقیقت انسانیت او را، همین‌طور در تعریف نفس به الفاظی که بیان شد فقط صفت نفسیت نفس و وجه اضافی و تعلق آن بیان می‌شود نه ذات و حقیقت نفس. به همین سبب پرداختن به بحث نفس از جهت تعلق و اضافه‌ی آن به بدن، در علم طبیعیات که مربوط به ماده و احوال ماده است قابل طرح است، ولی پرداختن به آن از جهت حقیقت و ذاتش صرف‌نظر از تعلق آن به بدن، قابل طرح در علمی دیگر غیر از طبیعیات خواهد بود. (همان، ۱۹۹۰، ج۸، ص۱۰؛ ۱۳۵۱، ص۶)
در واقع ملاصدرا با بیان این توضیحات به این مسأله اشاره می‌کند که حکماء بین تعریف ذات نفس و تعلق آن به بدن تمایز قائل شده‌اند و نفس را دارای دو حیث و دو جهت می‌دانند و به همین سبب بررسی نفس از حیث تعلق آن به بدن را در علم طبیعیات مطرح کرده‌اند. البته این چیزی است که ملاصدرا نیز در بیان نظرش در مورد نفس به آن اشاره می‌کند و می‌گوید نفس از جهت بساطت قابل تعریف نیست و تنها از جهت فاعلیت، منشأ اثر بودن و تعلق به بدن قابل تعریف و اقامه‌ی برهان است. بنابراین از این جهت نظر ملاصدرا هیچ تفاوتی با دیدگاه حکما در قائل شدن به تمایز بین دو جنبه‌ی نفس ندارد. اما ملاصدرا با توضیح نوع تعلقی که نفس به بدن دارد و متفاوت دانستن آن با انواع تعلقات دیگر، و بیان مقصودش از نحوه‌ی تعلق نفس به بدن که آن را جزء ذات و حقیقت نفس می‌داند و همچنین با اشاره به این مطلب که در نظر گرفتن نفس از جهت تعلق و اضافه آن به بدن مربوط به مرحله‌ی ابتدایی پیدایش نفس و قبل از رسیدن آن به مرتبه‌ی کمال روحانی است، نظر متفاوت و خاص خود را در مورد ماهیت نفس بیان کرده و برخلاف حکمای پیشین این بحث را در علم الهیات مطرح می‌کند.
ملاصدرا در اسفار تحت عنوان «حکمه المشرقیه» نظرش را این‌گونه بیان می‌کند: نفسیت نفس با بنّا بودن بنّا و پدر بودن پدر و کاتب بودن کاتب متفاوت است. در مورد بنّا و کاتب و پدر، دو ماهیت وجود دارد که یکی به ذات بنّا و پدر و کاتب که امری جوهری است مربوط است و دیگری به ماهیت بنّا بودن، پدر بودن و کاتب بودن که اموری عرضی هستند، مربوط می‌باشد. پس وقتی بنّا و پدر و کاتب را تعریف می‌کنیم به ذات آن‌ها توجه نکرده‌ایم بلکه به مفاهیم عرضی توجه کرده‌ایم، اما در مورد نفس این‌گونه نیست. نفس یک وجود و یک ماهیت است. نفس بودن عین ذات نفس است و حقیقت نفس چیزی جدا از تدبیر و تصرف بدن نیست. به همین دلیل از نفس بدون جنبه‌ی تعلق آن به بدن چیزی باقی نمی‌ماند. در حالی که حقیقت انسان بدون لحاظ کردن بنّا بودن، همان خواهد بود. به همین دلیل نفس از ابتدای پیدایش تا تکامل یافتن به مرتبه‌ی عقل فعال، به بدن تعلق دارد. و همراهی نفس با بدن امری است ذاتی نفس و مقوم آن که با درجه و مراتب وجودی نفس تناسب دارد. (همان، ص۱۲-۱۱) براین اساس ملاصدرا در مورد نفس همان تعریف فلاسفه‌ی پیشین را به کار می‌برد و آن را این‌طور تعریف می‌کند: «نفس کمال اول برای جسم طبیعی آلی که دارای حیات بالقوه است، می‌باشد[۱۲].» اما برخلاف گذشتگان این تعریف را که بیانگر نفسیت نفس و جهت تعلق آن به بدن است، تعریف ذات و حقیقت نفس می‌داند.
ملاصدرا هر یک از قیود این تعریف را مورد بررسی قرار داده و توضیحی پیرامون آن‌ها ارائه می‌دهد که اشاره‌ای کوتاه به آن‌ها خواهیم داشت. (همان، ص۲۳-۱۷)
کمال اول: این لفظ که در مقابل کمال ثانی به کار می‌رود به معنای جزء مکملی است که به ماده اضافه می‌گردد و ماده را به صورت یک نوع کاملی در عالم نشان می‌دهد و اما کمال ثانی عبارت است از آثاری که بعد از حصول کمال اول از نوع پدید می‌آید. پس کمال اول بودن نفس برای ماده به این معناست که پس از تعلق به ماده، ماده را به صورت نوع کامل در می‌آورد، به‌گونه‌ای که فعلیت و تحقق خارجی ماده منوط به تحقق نفس است، هرچند آثار و کمالات ثانیه از وی بروز نکند.
جسم طبیعی: نفس کمال برای هر جسمی اعم از جسم طبیعی و صناعی نیست بلکه کمال اول برای جسم طبیعی مانند جسم نبات، حیوان و انسان است.
آلی: یعنی جسم طبیعی باید جسمی باشد که دارای قوا و آلاتی باشد که نفس به‌ وسیله‌ی آن‌ها اعمال و افعال خویش را انجام دهد. البته مراد از آلات، قوای موجود در جسم است نه اعضا و اجزاء بدن مانند قلب و کبد و…
ذی حیات بالقوه: با بیان این لفظ، نفوس فلکی از دایره نفوس خارج می‌شوند.
مطابق دیدگاه ملاصدرا این تعریف از نفس مربوط به مرحله‌ی ابتدایی نفس یعنی از بدو پیدایش آن تا مرحله‌ی رسیدن به تکامل عقلی است. نفس در مرحله‌ی ابتدایی، جوهری مادی است که از طریق ماده و جسم به وجود می‌آید و در واقع در نهاد ماده تکوین می‌شود و به تدریج با طی مراحل مختلف، سیر تکامل را همراه ماده و به موازات آن طی می‌کند. نفس در اولین مرحله به عنوان نفس نباتی به ماده تعلق می‌گیرد و عاملی برای رشد و تکامل جسم می‌گردد و بعد از آن‌که جسم نباتی به فاعلیت نفس تا حدی تکامل یافت و آثار جدیدی در آن نمایان شد، نفس نباتی از درجه نفس نباتی به حیوانی ارتقا می‌یابد و علاوه بر عمل نفس نباتی به انجام اعمال و افعال نفس حیوانی می‌پردازد و سپس زمانی که ماده شایستگی افاضه‌ی نفس کامل‌تری را پیدا کرد، نفس حیوانی به مرتبه‌ی نفس انسانی ارتقا می‌یابد و اعمال و افعال مخصوص نفس انسانی را به اضافه‌ی اعمال و افعال نفس نباتی و نفس حیوانی انجام می‌دهد. پس نفس تا قبل از رسیدن به مرحله‌ی کمال عقلی، جوهری جسمانی است که همراه با ماده راه کمال و مراتب وجودی را طی می‌کند و تعلق به ماده را که جزء ماهیت و حقیقتش است، تا رسیدن به مرحله‌ی نهایی روحانیت رها نمی‌کند و عنوان نفسیت تا آن زمان برای او باقی خواهد بود. به همین دلیل باید تعریف نفس به کمال اول را تعریف ذات و حقیقت نفس تا قبل از رسیدن به مرتبه‌ی کمال و روحانیت دانست. (همان، ۱۳۵۱، ص۸-۷)
۱-۱-۱-۲) انواع نفس

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بررسی-تاثیر-بکارگیری-فناوری-اطلاعات-بر-هزینه های-کیفیت- فایل ۱۳ ...

هزینه­یابی کیفیت به دنبال تعیین سطح بهینه کیفیت برای محصول و خدمات تولید شده در سازمان است که در این سطح هزینه­ های کیفیت بهینه خواهد بود. به عبارت دیگر، این سطح بهینه نمایانگر درجه­ای از کیفیت محصول یا خدمت است که در آن بیشترین منفعت برای تولیدکننده وجود دارد. از آنجا که افزایش کیفیت معمولا با افزایش هزینه­ها همراه است، بنابراین می­توان انتظار داشت که در سطحی از کیفیت، هزینه­ها حداقل و منافع حداکثر باشند. در سطوح پایین­تر به دلیل کاهش کیفیت، منافع کاهش می­یابد و در سطوح بالاتر نیز به دلیل افزایش هزینه­ های ناشی از کیفیت مطلوب­تر، باز هم منافع کاهش خواهد یافت (رادن و دیل، ۲۰۰۰).
پایان نامه - مقاله
هزینه­یابی کیفیت یکی از ابزارهای مدیریت کیفیت است که می ­تواند در جهت بهبود پیاده­سازی مدیریت کیفیت جامع به کار گرفته شود و بنابراین به عنوان یک بازوی کیفیتی در راستای مدیریت ارتقای سازمانی عمل نماید (سوپریله و گوپتا، ۲۰۰۱).
از مهمترین مشکلاتی که در زمینه هزینه­یابی کیفیت وجود دارد این است که هزینه­ های کیفیت به طور کامل در گزارش­های حسابداری ثبت نمی­شوند و اغلب بخش قابل توجهی از آنها مغفول می­ماند. همچنین این هزینه ها را نباید تنها به فعالیت­های تولیدی و عملیاتی محدود نمود، بلکه باید به هزینه­ های صورت گرفته در حوزه بخش­های خدماتی نیز توجه کرد. به طور کلی اقدامات اولیه در جهت جمع­آوری و بررسی هزینه­ های کیفیت توسط اداره تضمین کیفیت و گاهی نیز توسط هیئت مدیره و گروه ارشد مدیریت انجام می­ شود و به ندرت اتفاق می­افتد که اداره حسابداری و مالی این کار را بر عهده گیرد. به نظر می­رسد اقدامات انجام شده توسط حسابداران، تنها از طریق هزینه­ های بالای مربوط به فعالیت­های بازرسی و آزمایش و با هزینه­ های ضایعات که به ترتیب در بررسی­های نیروی کار یا مواد مصرفی به چشم می­خورد به جریان می­افتد (دیل و پلانک، ۱۳۸۱).
۲-۱۸- مدل اقتصادی هزینه­یابی کیفیت
هر چه سازمان هزینه بیشتری بر روی پیشگیری و ارزیابی لحاظ نماید، مقدار شکست داخلی و خارجی آن کاهش می­یابد، اما بین نحوه هزینه­کردن و کاهش متقابل این هزینه­ها ارتباط خطی وجود ندارد و در یک نقطه این دو منحنی به نقطه بهینه خود می­رسند و از آن به بعد تأثیر معکوس خواهد داشت. این روند در مورد شرکت های با فرآیندهای سنتی و شرکت­های با فرآیندهای در حال توسعه متفاوت می­باشد. در زیر به توضیح این روند در دو نوع شرکت مذکور می­پردازیم:
۲-۱۸-۱- شرکت­های با فرایند سنتی
در این شرکت­ها، امکان رسیدن به کیفیت ۱۰۰ درصد و انطباق کامل محصول با مشخصه­های مورد نظر از طریق اعمال فعالیت­های ارزیابی و پیشگیرانه وجود ندارد و در هر صورت درصدی عدم انطباق برای محصول در مقایسه با آنچه باید مطابق آن باشد، وجود خواهد داشت.
نمودار ۲-۲، رابطه بین میزان هزینه­ های صرف شده برای هزینه­ های ارزیابی و پیشگیرانه را با هزینه­ های شکست داخلی و خارجی نشان می­دهد.
نمودار ۲-۲- مدل اقتصادی هزینه­ های کیفیت در شرکت­های با فرایند سنتی
همان طور که در نمودار ملاحظه می­ شود، زمانی که هزینه­ های ارزیابی و پیشگیرانه افزایش یابد، هزینه­ های شکست و در نتیجه مجموع کل هزینه­ های کیفیت کاهش می­یابند، اما این کاهش دائمی نبوده و در یک نقطه به صورت معکوس عمل می­ کند و باعث افزایش هزینه­ها می­گردد و در نهایت می­توان گفت شرکت­های با فرایند سنتی نمی ­توانند به انطباق ۱۰۰ درصد کیفی برسند.
۲-۱۸-۲- شرکت­های با فرایند در حال توسعه
در این شرکت­ها، رسیدن به کیفیت ۱۰۰ درصد مطابق با آنچه مورد نیاز است، امکان پذیر می­باشد. اگر چه در قسمت­ های انتهایی نمودار، روند افزایش هزینه­ های ارزیابی و پیشگیرانه نسبت به ابتدای آن بسیار سریع­تر است، اما نهایتا منجر به رسیدن به کیفیت انطباق صد در صد شده و هزینه­ های شکست داخلی و خارجی به صفر می رسند که در نتیجه آن مجموع کل هزینه­ های کیفیت در نقطه بهینه، معادل هزینه­ های ارزیابی و پیشگیرانه خواهد بود. نمودار ۲-۳، رابطه بین هزینه­ های ارزیابی و پیشگیرانه را با هزینه­ های شکست داخلی و خارجی نشان می­دهد:
نمودار ۲-۳- مدل اقتصادی هزینه­ های کیفیت در شرکت­های با فرایند در حال توسعه
همان طور که در نمودار مشاهده می­ شود، افزایش در هزینه­ های ارزیابی و پیشگیرانه سبب کاهش در هزینه های شکست داخلی و خارجی شده و نهایتا منجر به صفر شدن آن­ها در نقطه بهینه گشته است. بنابراین در شرکت­های با فرایند در حال توسعه جدید می­توان به انطباق کیفیت صد درصد دست یافت (زنجیردار و دیگران، ۱۳۸۸).
در برخی شرکت­ها حسابداران چنین وانمود می­ کنند که تضمین و بهبود کیفیت، زیانی اجتناب­ناپذیر هستند و در نتیجه برای کاهش هزینه و پس اندازهای واقعی با بهره گرفتن از طرح­ها و فعالیت­های پیشبردی تلاش می­ کنند. از طرف دیگر، مهندسان و متخصصین تضمین کیفیت هم در اجرای عملیات ساده­ای که به نظر حسابداران بسیار فنی، مشکل و پیچیده است دخالت دارند. اینها عوامل مهمی هستند که مانع جمع­آوری و استفاده از اطلاعات کیفی می­شوند. همه کسانی که به بررسی هزینه­ها می­پردازند نا امیدی ناشی از موانع ارتباطی را که حسابداران مدیریت حرفه­ای را از غیر حسابداران متمایز می­ کند، تجربه می­ کنند. مشکل دیگر آن است که همه حسابداران مدیریت از مفهوم هزینه­یابی کیفیت مطلع نبوده و اطلاعات کسانی هم که با آن آشنا هستند کم است.
یک رکن اساسی در وصول هزینه­ های مربوط به امور کیفی آگاهی شرکت از تاریخ، فرهنگ، مردم، فرآیندها و تولیدات است. این امر در ابتدا برای شرکتی که به فعالیت­های هزینه­یابی کیفیت می ­پردازد تصوری غیر ضروری نخواهد بود. فعالیت­های هزینه­یابی کیفیت مستلزم دانش کیفی، فنی و حسابداری است، اما معدود افرادی در سازمان­ها از این دانش لازم برخوردارند.
بنابراین فعالیت­های هزینه­یابی باید به شکل مشترک انجام گیرند. اگر حسابداران بخواهند آن را به تنهایی انجام دهند، بسیاری از جزئیات کار را از دست داده و یا توسط افراد، گمراه می­شوند. حسابداران معمولا از کارکنان تضمین کیفیت برای ارزیابی­های خود راهنمایی می­خواهند. از طرف دیگر اگر متخصصین فنی و تضمین کیفیت به تنهایی اقدام به این کار نمایند، ممکن است به عنوان مثال به کشف هزینه­هایی که حسابداران خبره از دید آنان مخفی نگه داشته اند نائل نشده و در نتیجه هزینه­ های جمع­آوری و ارائه شده از اعتبار برخوردار نباشند. علاوه بر این ممکن است آنان از مفهوم حقیقی و یا حساسیت نسبی برخی اطلاعات هزینه­یابی آگاهی نداشته باشند. همچنین ممکن است در تعبیر و تفسیر اطلاعات هزینه­یابی موجود در سیستم هزینه­یابی و مفهوم حقیقی آن نیز مشکل داشته باشند. با این وجود باید به خاطر داشت حسابداران مدیریت همیشه برای ایجاد همه انواع هزینه­ها تحت فشار بوده و اگر هزینه­یابی کیفیت در شرکت­ها کنار گذاشته شود آنان باید بپذیرند که انجام این فعالیت­ها ارزش تلاش را دارد. یکی از عوامل مثبت درگیر کردن ادارات حسابداری در این امر آنست که محاسبات انجام شده توسط آنان معمولا در جلب توجه مدیران به معیارها موثر است. در آینده مدیران مالی شرکت باید بیش از پیش در جمع­آوری هزینه­ های کیفیت فعال باشند تا اعتماد مدیران ارشد را نسبت به اعتبار اطلاعات هزینه­یابی کیفیت به عنوان ارزیابی عملکرد کاری افزایش دهند (دیل و پلانک، ۱۳۸۱).
۲-۱۹- تشریح عناصر هزینه­ های کیفیت
در این بخش به تشریح تفضیلی عناصر هزینه­ های کیفیت پرداخته می­ شود و انواع هزینه­ های کیفیت در موسسات صنعتی و خدماتی مورد بحث قرار می­گیرد.

 

    1. هزینه­ های پیشگیری

 

هزینه تمامی فعالیت­هایی که مشخصا برای جلوگیری از بروز کیفیت ضعیف در محصولات و خدمات صرف می­ شود.
۱-۱٫ بازاریابی/ مشتری/ استفاده کننده
هزینه­هایی که برای ارزیابی مداوم تصورات و نیازهای کیفی مشتریان (شامل بازخورهایی که درباره قابلیت اطمینان و عملکرد محصول گرفته می­ شود) صرف می­ شود و این مشخصه­ها با توجه به محصولات و خدمات شرکت بر رضایت مشتری تاثیر می­گذارند.
۱-۱-۱٫ تحقیقات بازاریابی
بخشی از هزینه­ های تحقیقات بازاریابی که صرف شناسایی و تعیین نیازهای کیفی مشتریان و استفاده کنندگان می­ شود. شامل شناسایی و تعیین مشخصه­هایی از محصول یا خدمات که سطح بالایی از رضایتمندی را در مشتری فراهم می­ کند.
۱-۱-۲٫ مشتری/ بررسی تصورات استفاده کننده
هزینه برنامه­هایی که برای ارتباط برقرار کردن با مشتریان/ استفاده­کنندگان برای نیل به اهدافی که از قبل عنوان شده، شامل شناسایی و تامین تصورات آنها از کیفیت محصول یا خدمات در هنگام استفاده یا تحویل صرف می­ شود.
۱-۱-۳٫ بازنگری اسناد/ قرارداد
هزینه­هایی که صرف بازنگری و ارزیابی قراردادهای مشتری یا سایر اسناد و مدارکی می­ شود که بر نیازمندی ها و مشخصات محصول یا خدمات تاثیرگذار است (از جمله استانداردهای کاربردی صنعت، قوانین و مقررات دولتی یا مشخصات داخلی مشتری) برای تعیین قابلیت و توانایی سازمان در برآوردن نیازمندی­های عنوان شده، قبل از پذیرش خواسته­ های مشتری.
۱-۲٫ توسعه محصول/ خدمات/ طراحی
شامل هزینه­ های صرف شده برای ترجمه نیازها و خواسته­ های مشتری و استفاده کننده به نیازمندی­ها و استانداردهای قابل اطمینان کیفی و مدیریت توسعه محصول/ خدمات جدید، قبل از اینکه مدارک طراحی مربوطه جهت شروع تولید صادر شود. این هزینه­ها معمولا برنامه­ ریزی و بودجه بندی می­شوند و در مورد تغییرات عمده طراحی نیز به کار برده می­شوند.
۱-۲-۱٫ بازنگری پیشرفت کیفیت طراحی
کل هزینه­هایی که شامل برنامه­ ریزی­های نهایی و موقتی بازنگری­های پیشرفت طراحی جهت حداکثر کردن تطابق طراحی محصول یا خدمات با نیازها و خواسته­ های مشتری یا استفاده کننده با توجه به عملکرد، پیکره بندی، قابلیت اطمینان، ایمنی، قابلیت ساخت، هزینه واحد محصول و در صورت کاربرد، قابلیت تعمیر داشتن، قابلیت تعویض و جایگزینی و قابلیت نگهداری. این بازنگری­های رسمی قبل از صدور مدارک طراحی جهت ساخت نمونه­های اولیه یا شروع تولید آزمایشی انجام می­گیرد.
۱-۲-۲٫ فعالیت­های پشتیبان طراحی
کلیه هزینه­هایی که مشخصا برای ایجاد پشتیبانی­های محسوس از کیفیت، در مرحله طراحی و توسعه محصول/ خدمات صرف می­شوند. در صورت کاربرد فعالیت­های پشتیبان طراحی شامل کنترل اسناد و مدارک طراحی، برای اطمینان از انطباق با استانداردهای داخلی، انتخاب و ارزیابی شرایط اجزا و قطعات و یا مواد مورد نیاز که در محصول/ خدمات نهایی استفاده می­شوند، تحلیل ریسک برای استفاده ایمن از محصول/ خدمات نهایی، بررسی قابلیت تولید برای اطمینان از اقتصادی بودن تولید محصول، تحلیل­های نگهداری و تعمیرات، فعالیت­های تضمین قابلیت اطمینان مانند استفاده از روش تجزیه و تحلیل خطا و بررسی اثرات آن، تحلیل استفاده­های نادرست مشتری از محصول به صورت بالقوه و تهیه یک طرح مدیریت کیفیت کلی می­ شود.
۱-۲-۳٫ آزمون واجد شرایط بودن طراحی محصول
کلیه هزینه­ های صرف شده برای طرح­ریزی و هدایت آزمون واجد شرایط بودن محصولات جدید و تغییرات عمده در محصولات موجود. شامل هزینه­ های بازرسی و آزمون تعدادی از محصولات تولید شده، در شرایط ایده آل و شرایط بسیار بد محیطی. بازرسی و آزمون واجد شرایط بودن، برای تصدیق تامین کلیه نیازها و خواسته های طراحی در محصول نهایی است تا هنگامی که خطایی رخ می­دهد به روشنی مشخص باشد که کدام قسمت از محصول به طراحی مجدد نیاز دارد. آزمون واجد شرایط بودن محصول بر روی نمونه­های اولیه، تولید آزمایشی یا بر روی نمونه ­ای از اولین سری­های تولیدی انجام می­ شود (بعضی از این منابع، این ردیف را جزو هزینه­ های بازرسی و آزمایش محسوب می­نمایند).
۱-۲-۴٫ طراحی خدمات/ تعیین صلاحیت
هزینه­ های صرف شده برای فرایند تعیین صلاحیت یا محک زدن نحوه ارائه خدمت جدید یا تغییرات اساسی در نحوه ارائه خدمت برای خدمات موجود، شامل هزینه­ های برنامه­ ریزی و اجرای آزمایشی با بهره گرفتن از نمونه سازی، در صورت نیاز یا تامین برای اولین تولید است. شامل هزینه­ های اندازه گیری یا بازبینی هر کدام از ابعاد ارائه خدمت در شرایط معمولی و شرایط کاملا نامطلوب برای تعداد مناسبی از محصولات یا در طی دوره زمانی مناسب به منظور تطابق یکنواخت با نیازمندی­ها یا به منظور تعیین اینکه در کجاها نیاز به طراحی مجدد هست (برخی منابع این دسته را یک هزینه ارزیابی در نظر می­گیرند).
۱-۲-۵٫ شرایط آزمایشی
هزینه­ های صرف شده برای ارزیابی و مشاهدات برنامه­ ریزی شده از عملکرد محصول در شرایط آزمایشی، معمولا با همکاری نزدیک مشتریان صادق و با وفا انجام می­ شود. البته فروش محصول در بازارهای آزمایشی نیز جزو این دسته است. شرکت در این مرحله از زندگی محصول/ خدمات بایستی اطلاعاتی بسیار بیشتر از پاسخ به سوالات زیر کسب کند. آیا محصول جواب داد؟ یا آیا فروش رفت؟ (بعضی منابع این ردیف را جزو هزینه­ های بازرسی و آزمون محسوب می­نمایند).
۱-۳٫ هزینه­ های پیشگیرانه خرید
هزینه­ های صرف شده برای تعیین تطابق با نیازمندی­های تامین­کنندگان قطعات، مواد یا فرآیندها و حداقل کردن تاثیر عدم انطباق­های تامین­کننده بر روی کیفیت محصولات/ خدمات نهایی. شامل فعالیت­هایی که قبل و بعد از سفارش خرید انجام می­ شود.
۱-۳-۱٫ بازنگری تامین­کنندگان
کل هزینه­ های بررسی برای ارزیابی و بازنگری قابلیت تامین­کنندگان در تامین خواسته­ های کیفی شرکت. معمولا این کار توسط تیمی مجرب از نمایندگان بخش­های ذیربط شرکت انجام می­ شود که می ­تواند به صورت دوره­ای در یک بازه زمانی طولانی انجام شود.
۱-۳-۲٫ رتبه ­بندی تامین­کنندگان
در صورت کاربرد، هزینه­ های مربوط به ایجاد و برقراری یک سیستم، جهت تعیین تداوم قابل پذیرش بودن هر تامین­کننده برای کسب و کار آینده. این سیستم بر اساس عملکرد واقعی هر تامین کننده در قبال نیازمندی های مشخص شده، تحلیل­های دوره­ای و امتیاز­بندی کیفی و کمی که انجام می­ شود، بنا نهاده شده است.
۱-۳-۳٫ بازنگری داده ­های فنی سفارش خرید
شامل هزینه­ های بازنگری داده ­های فنی سفارش خرید (که معمولا توسط همکارانی به جز همکاران بخش خرید انجام می­ شود) جهت حصول اطمینان از اینکه این داده ­ها، نیازمندی­های کیفی و فنی را به نحو مناسبی در اختیار تامین کننده قرار می­ دهند.
۱-۳-۴٫ طرح­ریزی کیفیت تامین­کننده
مجموع کل هزینه­ های برنامه­ ریزی برای بازرسی و آزمون محصولات ورودی و منابع و برنامه­ ریزی آزمون­های مورد نیاز برای تعیین پذیرش محصولات تامین کننده. شامل تدارک مدارک ضروری و هزینه­هایی که برای تامین تجهیزات جدید بازرسی و آزمون مورد نیاز است.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پایان نامه :انحرافات آخرالزمان، علل و راهکارهای پیشگیری۹۱- فایل ۲۰ ...

برخی از عواقب شوم این خصلت بد در روایات، عبارتند از: ۱- نابود کننده­ دل حکیم[۴۴۳] ۲- پشیمانی[۴۴۴] ۳- دیوانگی[۴۴۵].
که با توجه به عواقب شوم خشم شایسته است که انسان از این عامل منحرف کننده و آسیب زننده در مرحله­ اول به خود و در بعد به دیگران، پرهیز کند؛ زیرا این خصلت بد ممکن است در زندگی افراد آنچنان خساراتی به بار آورد که دیگر قابل جبران نباشد زیرا ما در جامعه شاهد آن هستیم که بسیاری از جنایات ریشه در خشم و غضب دارند لذا برخی از رهکارها به هنگام خشم و غضب برای کنترل آن، به قرار زیر است:
پایان نامه
۴-۲-۱-۴-۱- تلاش برای مسلط شدن بر آن
در این زمینه روایتی است از پیامبر که فرمود: «أ لا اُخبِرُکُم بِأشَدِّکُم ؟ مَن مَلَکَ نفسَهُ عِندَ الغَضَبِ»[۴۴۶]: آیا شما را از قوى ترینتان خبر ندهم؟ کسى که در هنگام خشم، خویشتندار است.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «أشرَفُ المُروءَهِ مِلکُ الغَضَبِ و إماتَهُ الشَّهوَهِ»[۴۴۷]: بالاترین انسانیّت، تسلّط داشتن بر خشم است و میراندن خواهش نفْس.
و در روایت دیگری امام صادق فرمود: «مَن لَم یَملِکْ غَضَبَهُ لَم یَملِکْ عَقلَهُ»[۴۴۸]: هر که مالک خشم خویش نباشد، مالک خِرد خویش نخواهد بود.
۴-۲-۱-۴-۲- یاد خدا
خداوند به داوود وحى فرمود : «إذا ذَکَرَنِی عَبدِی حینَ یَغضَبُ ، ذَکَرتُهُ یومَ القِیامَهِ فی جَمیعِ خَلقِی، و لا أمحَقُهُ فِیمَن أمحَقُ»[۴۴۹]: هرگاه بنده من در هنگامى که خشم مى گیرد مرا یاد کند، روز قیامت در میان همه خلقِ خود به یاد او باشم و او را به همراه کسانى که نابودشان مى­کنم، نابود نگردانم.
و در روایتی پیامبر به امام علی فرمود: «یا علیُّ، لا تَغضَبْ، فإذا غَضِبتَ فَاقعُدْ و تَفَکَّرْ فی قُدرَهِ الرَّبِّ علَى العِبادِ و حِلمِهِ عَنهُم، و إذا قیلَ لکَ: اِتَّقِ اللّه َ فَانبِذْ غَضَبَکَ، و راجِعْ حِلمَکَ»[۴۵۰]: اى على! خشمگین مشو و هرگاه به خشم آمدى بنشین و درباره قدرتى که پروردگار بر بندگان دارد و گذشتى که از آنها مى­کند، بیندیش. و هرگاه به تو گفته شد: از خدا بترس، خشمت را دور افکن و به گذشت و بردبارى خویش مراجعه کن.
۴-۲-۱-۴-۳- تلاش در ایجاد تغییر وضعیت
رسول خدا فرمود: «إذا غَضِبَ أحَدُکم و هو قائمٌ فَلْیَجلِسْ، فإن ذَهَبَ عَنهُ الغَضَبُ و إلاّ فَلیَضطَجِعْ»[۴۵۱]: هرگاه یکى از شما خشمگین شد، اگر ایستاده است بنشیند و چنانچه خشمش برطرف نشد، دراز بکشد.
۴-۲-۱-۴-۴- وضو گرفتن
پیامبر فرمود: «إنَّ الغَضَبَ مِن الشّیطانِ، و إنَّ الشیطانَ خُلِقَ مِن النارِ، و إنّما تُطفَأُ النارُ بالماءِ، فإذا غَضِبَ أحَدُکم فَلْیَتَوَضَّأْ»[۴۵۲]: خشم از شیطان است و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مى­شود. پس، هرگاه فردى از شما خشمگین شد، وضو بگیرد.
۴-۲-۱-۴-۵- سکوت
امام علی فرمود: «داوُوا الغَضَبَ بالصَّمتِ، و الشَّهوَهَ بالعَقلِ»[۴۵۳]: خشم را با خاموشى درمان کنید و خواهش نفس را با خرد.
۴-۲-۱-۴-۶- حلم و بردباری
امام علی فرمود: «جِهادُ الغَضَبِ بالحِلمِ بُرهانُ النُّبلِ»[۴۵۴]: با بردبارى به جنگ خشم رفتن، نشانه شرافتمندى است.
و در روایت دیگری فرمود: «تَجَرُّعُ غَصَصِ الحِلمِ یُطفِئُ نارَ الغَضَبِ»[۴۵۵]: اندوه­هاى بردبارى را جرعه جرعه نوشیدن، آتش خشم را خاموش مى­کند.
۴-۲-۱-۵- مقابله با شهوت
اهمیت نگه داشتن شهوت و کنترل آن تا آنجاست که رسول خدا فرمود: «مَن ضَمِنَ لی ما بینَ لِحْیَیْهِ و ما بینَ رِجْلَیْهِ ضَمِنتُ له الجَنّهَ»[۴۵۶]: هر کس به من تضمین دهد که زبان و شهوت خویش را حفظ کند، من بهشت را براى او ضمانت مى کنم.
و در روایتی امام علی یکی از فواید برکات چیره شدن بر شهوات را رسیدن به حکمت معرفی می­ کنند و می­فرماید: «اغْلِبِ الشّهْوَهَ تَکْمُلْ لکَ الحِکمَهُ»[۴۵۷]: بر شهوت (خواهش نفس) چیره شو ، حکمتت به کمال مى­رسد.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «إذا أرادَ اللّه ُ بعَبدٍ خَیرا أعَفَّ بَطنَهُ و فَرْجَهُ»[۴۵۸]: چون خداوند خیر بنده­اى را بخواهد، او را در شکم و شهوت عفیف گرداند.
اما برخی از راهکارها به قرار زیر است:
۴-۲-۱-۵-۱- یاد خدا
از مؤثرترین راهکارها برای جلوگیری از انجام گناهان است که معصومین، ما را پیوسته به آن تشویق نموده ­اند. همان طور که در روایتی امام علی فرمود: «علَیکَ بلُزومِ الحَلالِ ، و حُسنِ البِرِّ بالعِیالِ ، و ذِکرِ اللّه ِ فی کُلِّ حالٍ»[۴۵۹]: بر تو باد استفاده از حلال و نیکى کردن به خانواده و به یاد خدا بودن در همه حال.
۴-۲-۱-۵-۲- یاد اهل بیت
امام علی فرمود: «ذِکرُنا أهلَ البَیتِ شِفاءٌ مِن الوَعکِ و الأسقامِ و وَسواسِ الرّیبِ»[۴۶۰]: یاد ما اهل بیت، شفابخش هر ناخوشى و بیمارى و وسوسه تردید آور است.
۴-۲-۱-۵-۳- حکمرانی عقل
امام علی فرمود: «داوُوا الغَضَبَ بالصَّمتِ، و الشَّهوَهَ بالعَقلِ»[۴۶۱]: خشم را با خاموشى درمان کنید و خواهش نفس را با خرد.
و در جای دیگر هم فرمود: «کُلَّما قَوِیَتِ الحِکمَهُ ضَعُفَتِ الشَّهْوَهُ»[۴۶۲]: هر چه حکمت نیرومندتر شود، شهوت و خواهشهاى نفسانى ناتوانتر مى­شود.
۴-۲-۱-۵-۴- انجام اعمال دینی
خدای متعال در توصیه­ای این گونه فرمود: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[۴۶۳].
۴-۲-۱-۵-۵- کم خوری
رسول­خدا فرمود: «جاهِدوا أنفسَکُم بقِلَّهِ الطَّعامِ و الشَّرابِ، تُظِلَّکُمُ المَلائکهُ و یَفِرَّ عَنکُمُ الشَّیطانُ»[۴۶۴]: با کم خوردن و کم آشامیدن به جنگ نفْسهاى خود روید، فرشتگان بر سر شما سایه مى­افکنند و شیطان از شما مى­گریزد.
۴-۲-۱-۶- مقابله با جهل
بهترین راه برای مقابله با جهل این است که انسان هر آن چه را که نمی­داند و یا حتی شک دارد، برود و از اهلش بپرسد و جواب ابهام خود را بگیرد زیرا در روایتی داریم که امام علی فرمود: «النّاسُ أعْداءُ ما جَهِلوهُ»[۴۶۵]: مردم دشمن آن چیزى هستند که نمى­دانند.
لذا با بر طرف کردن آن در وجودمان بهتر و محکم­تر می­توانیم در مقابل انحرافات و فتنه­ها و کج روی­ها ایستادگی و مقابله کنیم.
۴-۲-۱-۷- مقابله با غفلت
راهکار مقابله با غفلت این است که انسان پیوسته به یا خدا باشد. لذا در قرآن نیز خداوند پیوسته ما را به آن فرا خوانده است که یکی از نتایجش دور شدن انسان از بلای غفلت است: «فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم»‏[۴۶۶]و باز فرمود: «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»[۴۶۷]: « آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند بازمى‏دارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است، و خدا مى‏داند چه مى‏کنید. »
و در جای دیگر می فرماید: «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَهً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلینَ»[۴۶۸]: و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بى‏صداى بلند، یاد کن و از غافلان مباش.
و در روایتی امام علی فرمود: «علَیکَ بلُزومِ الحَلالِ ، و حُسنِ البِرِّ بالعِیالِ ، و ذِکرِ اللّه ِ فی کُلِّ حالٍ»[۴۶۹]: بر تو باد استفاده از حلال و نیکى کردن به خانواده و به یاد خدا بودن در همه حال.
۴-۲-۱-۸- مقابله با خصلتِ بدِ «از خدا نترسیدن»
جرأت پیدا کردن به خداوند در انجام معاصی نهایت پستی و بی انصافی است. آن خدایی که ما را آفرید و با آن همه لطف و مهربانی و رحمت، ما را به کمال و رشد جسمانی و معنوی رسانید حال در محضر او عصیان و گناه کنیم. لذا با توجه به ناپسند بودن این رفتار، هم به لحاظ عقلی و هم نقلی و نیز این تفکر که خداوند ما را در همه جا می­بیند و نیز قادر بر عقوبت ما نیز است، شایسته است که انسان در بدو انجام معصیت، عظمت الاهی را متذکر شود و بداند که خداوند او را می بیند، تا از انجام آن گناه منصرف شود و نه اینکه در کمال بی­حیایی مرتکب معصیت شود.
در روایتی امام رضا فرمود: «الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الکبائرِ ، و مَن لَم یَخَفِ اللّه َ فی القَلیلِ لَم یَخَفْهُ فی الکثیرِ»[۴۷۰]: گناهان کوچک راه­هایى به سوى گناهان بزرگند و کسى که از خداوند در اندک، ترس نداشته باشد، در زیاد نیز از او نمى­ترسد.
۴-۲-۲- بیرونی
۴-۲-۲-۱- مقابله با شیطان
برای مقابله با شیطان توجه به سرمایه ها و توانایی­هایمان ضروری است که به قرار زیر است:
۴-۲-۲-۱-۱- وحی و راهنمایان بیرونی؛
مثل انبیاء و اوصیاء.[۴۷۱]
۴-۲-۲-۱-۲- عقل، راهنمای درونی؛
اگر عقل –به کمک وحی- بر کشور جان حکومت کند نیروهای رحمانی را به کار می­گمارد و همه چیز را به خوبی اداره می­ کند. این عقل است که –به کمک وحی- دشمن و رفتارهای مرموزانه­اش را می­شناسد و قبل از وقوع هر حادثه­ای به پیشگیری فرمان می­دهد. قرآن کریم نیز در این مبارزه به عقل و اندیشه ارج نهاده، آدمی را به تعقل فراخوانده تا درباره رفتارهای کینه توزانه این دشمن با پیشینیان درس عبرت بگیرد و دوباره در آن بیراهه­ها گام ننهد؛[۴۷۲]
«وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ»[۴۷۳]: و [او] گروهى انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد آیا تعقّل نمى‏کردید؟
۴-۲-۲-۱-۳- فطرت توحیدی و پیمان الاهی

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت